🌱❤️🌱❤️🌱
❤️🥀
🌱
#از_عشق_تا_عشق (۴)
🔹از کردستان آمدم بیرون و راهی همدان شدم. یک ماه بنایی کردم و با حقوق کمی که گرفتم یکی دو دست رختخواب و یک چراغ والور کوچک خریدم و بردم خانه آقاسید.
🔻نمیتوانستیم برگردیم خانه پدرم. خانه سیدعلی هم نمیخواستیم بمانیم. دلمان میخواست مستقل بشویم. توی همان روستا یکی از اتاقهای خانه خالهمریم را اجاره کردیم و برای یک سال ماندگار شدیم.
☺️اولین پسرمان که به دنیا آمد من رفتم تهران. دنبال کار میگشتم و با سابقهای که پیدا کرده بودم، نمیتوانستم توی شهر خودمان کار کنم.
🍃یکی از اقواممان برای من و برادر حوریه سادات حاجعباد، توی کارخانه روغننباتی شاهپسند کار پیدا کرد. من شدم پِرِسکار قسمت قوطیسازی کارخانه و حاجعباد توی بخش کارتنسازی مشغول شد.
ادامه دارد...
✍در محضر پدر معزز
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
🖥جنت فکه
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🌱