🌱❤️🌱❤️🌱
❤️🥀
🌱
#از_عشق_تا_عشق (۳۰)
🕊یکی دو هفته بعد از شهادت سردار سلیمانی بود که
#اصغر زنگ زد. شبیه همیشه نبود. توی صدایش یک چیز غریب بود. انگار که صدایش گرفته باشد. گفت: «خواب رفیق شفیقم را دیدهام.»
👌میدانستم منظورش کیست. دامادمان
#حاج_محمد را میگفت که حتی نتوانسته بود برای مراسم تشییع و خاکسپاریاش بیاید ایران.
🍃گفت یک پیام به او داده. هرچه اصرار کردم، چیزی از آن به من نگفت. بعد گفت برایش دعا کنم چون قرار است برود خط. با تعجب پرسیدم: «خط؟ کدام خط؟!» یکهو حرفش را عوض کرد و گفت که منظورش جاده بوده، اما من رفتم توی فکر. سپردمش به
#خدا و برایش دعا کردم ولی دلم شور افتاد...
ادامه دارد...
✍در محضر مادر معزز
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
🖥جنات فکه
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🌱