🕊✨ ▪️ما به عادت هر ساله با شروع ماه محرم، هیات رفتن‌مان اوج می‌گرفت. از طرفی، ماموریت‌های شبانه‌مان برای مقابله با درگیری‌ها و خرابکاری‌ها خسته‌مان کرده بود. ✔️مثل هر سال، صبح روز عاشورا ‌رفتیم هیات حاج‌آقا مروی. زیارت عاشورا که ‌خواندند، همگی‌مان به‌خاطر کم‌خوابی چرت می‌زدیم. بعد از قرائت زیارت عاشورا صبحانه را تو همان هیات خوردیم و رفتیم مسجد. 🔹قرار بود به رسم هر سال، هیات‌مان دسته تشکیل دهد و در محل بچرخد و جلوی خانه شهدا روضه بخواند. خیلی از بچه‌ها به‌خاطر خستگی نیامده بودند. 😓من نگران مداح و سینه‌زن بودم، اما دیدم حاج‌اصغر در حال ‌و هوای دیگری است. 📲مدام با تلفن صحبت می‌کرد. حدود ساعت ده و نیم بود که حاج‌اصغر جلو آمد و به من گفت: «موتورها کجاست؟!» خیلی تعجب کردم. گفتم: «جای همیشگی!» منظورم پایگاه بسیج بود. گفت: «زنگ بزن به بچه‌ها، باید بریم.» گفتم: «پس هیات چی می‌شه؟» 😒نگاهی غضبناک به من انداخت و گفت: «من چی می‌گم، تو چی می‌گی؟! امام حسین مهمه یا هیات؟» ‼️گیج شده بودم. خب هیات هم به خاطر امام حسین (ع) بود. پدرم و دو سه نفر از بزرگان جلو آمدند. گفتند: «چی شده؟» 🌷حاج‌اصغر توضیح داد که «ضدانقلاب ریختند بیرون. اوضاع خرابه، باید بریم.» پدرم سریع گفت: «برید شما. نیاز باشه، ما هم میایم.» ادامه دارد... ۸۸ (۲) 📲جنات فکه @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊