❤️🌹❤️🌹❤️🌹
🌹❤️
❤️
🕊
#سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
✅ خودم از او خواستم که اگر امکان دارد، عضو سپاه بشود. گفتم خیلی دوست دارم همسرم سپاهی باشد.
🌸 محسن چون خودش هم علاقه داشت، از این پیشنهاد استقبال کرد فقط گفت :
«زهرا اگر من این مسئولیت را قبول کنم، هر جایی که اسمی از اسلام بیاید، می روم و از اسلام دفاع می کنم،چه مرزهای کشور خودمان باشد، چه یک کشور دیگر، تو با این قضیه مشکلی نداری؟»
گفتم : نه، مشکلی ندارم.
🔷 واقعا نداشتم. چون این راهی بود که محسن انتخاب کرده بود، راهی بود که او را به آرزویش میرساند.
بعد هم محسن با توجه به سوابق فعالیت های جهادی اش و خصوصیاتی که داشت توانست به عضویت سپاه در بیاید و از همان موقع که محسن عضو سپاه شد، بحث مدافعان حرم پیش آمد و تنها آرزوی همسرم این بود که اعزام به سوریه قسمت او هم بشود.
✍
#راوی : همسر
#شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌐 خاطرات برگرفته از :
khaterenegari.com
🔹 قسمت پنجم
❤️
🌹❤️
❤️🌹❤️🌹❤️🌹