۹۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍   2⃣بخش دوم 🔸️محبت شهید به برادران   ...به نامزدم گفتم: «من یه رفیق شهید دارم.» گفت: «رفیق شهید شما کیه؟» گفتم: «شهید عباس دانشگر.» یک‌دفعه دیدم نامزدم تعجب کرد و با حالت خاصی گفت: «شهید دانشگر؟!» گفتم: «آره. چیزی شده؟» دیدم اشک در چشمانش جمع شد. گفت: «رفیق شهید من، شهید حسن باقریه. یه روز توی فضای مجازی برنامه‌‌ای دیدم برای فرستادن صلوات برای رفیق شهید. می‌‌بایست تأیید می‌‌کردم تا نام یه شهید توی صفحه گوشی ظاهر شه. چند بار انتخاب کردم دیدم هر بار نام شهید عباس دانشگر برای من اومد. وقتی شما گفتید رفیق شهیدم عباس دانشگره، یاد اون روز افتادم و عکس اون شهید. لابد بی‌‌حکمت نبوده. گویا با درخواستی که شما از شهید داشتید، شهید قلب‌هامون رو به هم نزدیک کرده. درمورد شهدا من به این نتیجه رسیده‌ ام که واقعاً شهدا زنده‌‌ان و کمک می‌‌کنن. کافیه یه هدیه معنوی به روحشون بفرستیم، جواب ما رو می‌‌دن.» وقتی این حرف‌ها را از نامزدم شنیدم، بسیار خوشحال شدم که اول زندگی‌‌ام با نام و یاد شهدا از جمله شهید عباس دانشگر گره خورده است. به نامزدم گفتم: «بعد از ازدواج با هم به مزار شهید بریم.» در ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ توفیق شد سر مزار شهید رفتیم و با او تجدید میثاق و عهد کردیم او را الگوی زندگی‌‌مان قرار بدهیم. از روح پاک و ملکوتی او خواستیم در زندگی‌مان یار و مددکار ما باشد. 📗 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯