۱۰۲
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤 سیدمحمدرضا حسینی
سر مزار شهید عباس دانشگر نشسته بودم. گاهی به سنگ مزار خیره میشدم و گاهی در صفحۀ گوشیام که عکس عباس بود، خطاب به شهید میگفتم: «عباسجان، مشکلی برام پیش اومده. خودت میدونی که من شما رو به دوستهام معرفی کردم.» آن روز با دلی پر از غم و اندوه به خانه رفتم. یک ساعت بعد، یکی از دوستان من زنگ زد و جواب نویدبخشی داد. به دلم آمد که شهید دستم را گرفته است.
از آن زمان بهبعد، محبت من به شهید بیشتر شد. راه و سیرۀ شهید عباس را الگوی زندگیام قرار دادم؛ هر چند هنوز به سن تکلیف نرسیدهام. علاوه بر نماز اولوقت، اهل نماز شب هم شدهام با عشق و علاقهای که به شهید پیدا کردهام، میخواستم یک کار فرهنگی در سطح کشور انجام دهم. تصمیم گرفتم در فضای مجازی یک صفحه به اسم شهید راهاندازی کنم و در آن خاطرات و دلنوشتههای شهید را از چهار کتابی که تابهحال چاپ شده است، بارگذاری کنم. کار را شروع کردم. ظرف چند ماه تعداد دنبالکنندگان نزدیک به پنجهزار نفر رسید. امروز عکسهای مختلف شهید زینتبخش دیوار اتاقم شده و نهتنها من، بلکه همۀ افراد خانواده به شهید ارادت پیدا کردهاند.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯