۱۴۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍   2⃣بخش دوم 🔸️محبت شهید به برادران 👤محمدمصطفی حسینی، استان سمنان در ایام محرم و صفر سال ۱۴۰۰ هر روز صبح در حسینیۀ شهدای مدافع حرم سمنان زیارت عاشورا خوانده می‌شد. در برگزاری مراسم و تهیۀ صبحانه با دیگر دوستان همکاری می‌کردم. در حسینیه‌ای که عباس سال‌ها قبل از شهادتش فعالیت فرهنگی داشت، هر قدمی که برمی‌داشتم احساس می‌کردم جای او گذاشته‌ام. یک شب جمعه در عالم رؤیا دیدم در حسینیه صندلی‌های سبز چیده شده و جمعیت زیادی در حسینیه حضور دارند. در ردیف صندلی جلو نشسته‌ام. روبه‌روی ما عباس روی صندلی نشسته. همه ما را نگاه می‌کنند. مات و مبهوت شدم. می‌دانستم عباس شهید شده. با خودم گفتم: اینجا عباس چی‌کار می‌کنه؟ از خواب بیدار شدم به ذهنم رسید شاید تعبیر خواب این باشد که در مقابل زحماتی که دوستان به‌مدت شصت روز در حسینیه شهدای مدافع حرم دارند، عباس خواست بگوید من زحمات و تلاش شما را می‌بینم. 📗 📸 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯