۲۱۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 3⃣بخش سوم 🔸️محبت شهید به خواهران 💠 خانم میرمحمدی، خراسان رضوی چند سالی بود که زندگی‌ام با افسردگی و ناامیدی سپری می‌شد. با مشکل روانی که برایم پیش آمده بود، داشتم فراموشی می‌گرفتم. با دیوانگی مرزی باریک‌تر از مو داشتم. هر روز به پوچی و بی‌ارزشی خودم بیشتر پی می‌بردم. یک شب داشتم داخل صفحات مجازی دنبال کلیپ سخنرانی استاد رائفی‌پور درمورد امام‌زمان(عجل الله) می‌گشتم. برخوردم به کلیپ استاد رائفی‌پور درمورد شهید عباس دانشگر. این کلیپ را چهل بار دیدم؛ یعنی چهل دقیقه روی کلیپ مانده بودم و اشک می‌ریختم و می‌گفتم: «می‌گن معجزۀ آشکار داری. معجزه کن برام» و التماس می‌کردم. همۀ درددلم را گفتم. زجر‌هایی که دیدم طی عمرم و رنجی که باعث شده بود افسردگی بگیرم، همه را گفتم. با مطالعه و وصیت‌نامه درس‌های زیادی گرفتم. کم‌کم دنبالش بودم. در صفحات مجازی کتابش و روش زندگی‌اش را مطالعه کردم. با واژه «رفیق شهیدم» آشنا شدم... 📗 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯