#خاطرات_شهدا
🔻مادر شهید:
🔸
#روز_مادر بود. میدانستم آرمان یادش نمیرود. آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری⁉️ گفت حالا شما ببند.
🔹چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به
#بوسیدن دستم. گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ💍 رو توی دستانم گذاشت و گفت:
#مبارکه😍
🔸الانم اون انگشتر رو در دست دارم. بعد رفت پایین پام که
#پاهام رو ببوسه
اجازه نمیدادم❌میگفت: مگه نمیگن
#بهشت زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟!
#شهید_آرمان_علی_وردی
#آرمان_عزیز
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh