💔
✨
#قدیس ✨
#قسمت_نود_و_یکم
نویســـنده:
#ابراهیم_حسن_بیگے
اما مردم بصره که بیش از 60 هزار مرد جنگی دارند، از یاری علی سر باز می زنند و تنها سه هزار نفر از آنان راهی نخيله می شوند.
على آن چنان که امیدوار بود، افراد یک نبرد تعیین کننده برایش فراهم نشده است.
از سویی خوارج در نهروان اردو زده اند و حاضر به همراهی نیستند.
تفرقه ای که در صفین حاصل شد، هنوز پا برجاست.
چه باید می کرد على؟
چگونه باید مخالفان را به صف سپاهیان خود فرا می خواند؟
چه می گویند آنان؟
حرف حسابشان چیست و چرا دست از لجاجت برنمی دارند؟
همين پرسش را على، روزی از عده ای از آنان میپرسد.
میگوید:
مگر شما آن روز در صفین مرا مجبور به قبول حکمیت نکردید؟
حالا چرا مرا به خاطر پذیرش حکمیت گناهکار می شناسید؟
آنان پاسخ می دهند:
ما آن روز اشتباه و گناهی بزرگ انجام دادیم؛
نباید حکمیت را می پذیرفتیم و با معاویه می جنگیدیم، اما از گناه خود توبه کردیم و حال تو نیز باید توبه کنی.
از آن پس آزار و اذیت های این قشر شروع می شود. هر روز به مسجد می آیند و شعار می دهند: لا حکم الا للله
و امام پاسخ می دهد:
"سخن حقی را بر زبان می آورند اما هدف باطلی را دنبال می کنند."
آنان درصدد هستند که نظم شهر و وحدت بین مردم را آسیب پذیر کنند.
یک روز على خطاب به آنها می گوید:
"اعتراض و خواست های نابجایی دارید.
هر روز به مسجد می آیید و اسباب تفرقه را فراهم می سازید؛ اما این را بدانید که شما را از ورود به مسجد باز نمی دارم،
حقوق شما را از بیت المال قطع نمی کنم،
از شهر بیرونتان نمی افکنم و تا وقتی بر علیه من، وارد جنگ نشده و سلاح به دست نگرفته اید، با شما نمیجنگم."
اما آنان دست از علی بر نمی دارند؛
پیوسته آزارش می دهند،
در خانه، در راه در مسجد و در هر جایی که علی را می بینند، با عیب جویی، با طعنه و دادن شعار با او مقابله می کنند.
اما علی با خونسردی با آنان برخورد می کند.
شکیبایی در پیش گرفته تا این که آن ها کم کم از شهر خارج می شوند.
در نهروان تجمع می کنند.
شمشیرهایشان را برای جنگ با علی مهیا می سازند.
و اینک که على آماده ی جنگ با معاویه شده است و خوارج را به خود رها ساخته، پیکی را به نزدشان می فرستد تا برای آخرین بار را به سوی خود دعوت کند، اما آنان پیک امام را به قتل می رسانند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴
@aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi