مادر سلام و صبح و ترانه است نور چراغ و گرمی خانه است مادر نگاه و بوسه و لبخند آغوش گریه‌های شبانه است آیینه‌‌ای‌ست تا ابدیت بر گیسوی پریش تو شانه است یک ذرّه دست تو که بسوزد جانش پر از لهیب و زبانه است عشقی است بی‌دریغ و شگفتا عشقی چه بی بها و بهانه است ایثار بی‌توقّع و نابش انگار قصّه است و فسانه است او را ندیده‌ایم همیشه هرچند آفتاب زمانه است قلبی در انتظار صدایی چشمی به سوی در نگران است بخشندگی‌ست اوّل و آخر مادر که از خدای نشانه است مادر که تا همیشه همین است مادر که تا همیشه همان است @shahrestanadab @alimohammadmoaddab