💠 عقيله بني هاشم
📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
📝 احتمال اينكه ـ چنان كه مشهور است ـ حضرت زينب (سلام الله عليها) به عقيله بني هاشم منسوب باشند، خيلي زياد است.
📝 عقل، عاقل و عقيل دو نشانه دارد يا در دو مرتبه نشانههايي دارد. يك مرتبه عرفي است كه عاقل به كسي گفته ميشود كه در افكار و عقايد، اخلاق و ملكات و رفتار حكميانه باشد، يعني هم افكار و عقايد و ديدگاه و بينش او مستحكم و خللناپذير باشد، هم ملكات اخلاقي او فضايلي باشد كه ترديدناپذير باشد و هم افعال و رفتارش بهگونهاي مطابق با حق باشد كه هيچگونه ترديد و شكي در آن روا نباشد.
📝 معنا و مرتبه ديگر كه دقيقتر است، نشان آن تقدم وجودي بر جهان طبيعت يا تقدم وجودي بر عوالم هستي است. بر اساس اين دو معناي گفته شده، اگر تسميه عقيل و عقيله از سوي عرف باشد، مثلاً ممكن است كسي اسم فرزندش را عقيل يا اسد و ... بگذارد، اين اسمگذاري معمول و متعارف است. اما اگر از سوي معصوم، خواه پيامبر يا خاندان پيامبر (عليهم السلام) باشد، يعني با توجه به مصداق، هويت و واقعيت فرد اسم را براي او انتخاب كرده باشند، يكي از اين دو معنا را دارد.
📝 اولاً، عقيله يعني كسي كه در تعقل و در يكي از آن دو معاني توغل، رسوخ و نفوذ دارد، يا اينكه تعقل هويت او را تشكيل داده. اگر به معناي عرفي باشد، يعني شخص عاقل، فكور و حكيمي است كه اگر در ميان عرب باشد، يعني حكيم عرب است (حكيم به معناي واقعي يعني آنگونه كه مثلاً در مورد لقمان حكيم گفته ميشود و در درجه بالاتر، آنگونه كه در مورد انبيا گفته ميشود و در درجه بالاتر، آنگونه كه درباره صفات خداي متعال گفته ميشود، لكن وقتي بندگان خدا متصف به آن ميشوند، درجهاي از حكمت خداي متعال را دارند). بنابراين اگر به اين معناي عرفي باشد، يعني افكار، عقايد، ديدگاه و نگاهش به عالم هستي، چنان از استحكام برخوردار است كه هيچگونه خلل، نقصان و كاستي يا ترديد و شك در آن وجود ندارد. يعني واصل به مرتبه يقين در عقايد و در فضايل اخلاقي و هم افعال.
📝 اما اگر عقيل به معناي دوم باشد، معنايش آن است كه تقدم وجودي بر خلق دارد. يعني اولين تعين يا اولين مرتبه وجود ممكن كه در برخي از روايات عقل ذكر شده، در برخي روايات نور و روح پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمده. كسي كه به زبان معصوم و تسميه انبيا و اولياي خداي متعال، عقيله است، يعني رتبه وجودي بر ديگران دارد و جزء اولين تعينات يا اولين تعين عالم هستي است.
📝 اگر به اين معنا باشد، آن رواياتي كه از قول پيامبر (صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه ما خاندان، همه نور واحد بوديم و در اين جهان طبيعت كثرت پيدا كرديم، شامل حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) هم ميشود. يعني مخلوق اول است كه نورش با نور پيامبر و مادرش حضرت زهرا و نور امير المؤمنين (سلام الله عليهم) يك حقيقت واحد بوده است.
📝 به اين معناي دوم، با توجه به آنچه كه از حضرت نقل شده، هم در مجلس ابن زياد و هم در مجالس ديگر و هم آنچه كه در شرايط عقدش گفته شده و هم آنچه كه در مراتب ديگر بعد از رسيدن به مدينه گفته شده، اينها نشاندهنده آن است كه معناي دوم در مورد حضرت دقيقتر است و وقتي معناي دوم صادق باشد، معناي اول قطعاً وجود دارد. يعني ضمن آنكه به لحاظ عقلي، ايماني و اعتقادي استحكامي دارد كه در هيچيك ترديد نيست، فضايل و مناقبش هم بيمانند و همه مبتني بر واقع و افعال او هم حجت است، در عين حال كه همهي اينها هست، تقدم وجودي بر ساير خلق هم دارد.
📝 حال اگر آن حضرت عقيله عرب باشد، معنايش همان خواهد بود كه گفته شد، يعني تقدم وجودي دارد و نوري است كه بقيه خاندان پيامبر با آن حضرت در آن شريك و نور واحد هستند. اما اگر عقيله بني هاشم باشد، بايد در فضايل و مناقب يا اسرار آن حضرت چيزي را گفت كه درباره حضرت زهرا (سلام الله عليها) گفته ميشود.
کانال طهور
@sharabetahour