🍃🌹 به خاطر مهربونی زیاد باعث شدم زندگیم نابود بشه و راهی تيمارستان بشم.. اونقدر رفت و اومد و با خانوادم صحبت کرد که راضی شدن . گفت تمام وسایل خونه رو عوض میکنم ، اصلا خونه رو هم عوض میکنم و من تو اتاق جدا می خوابم اوایل هم خونه شدن با وحید خیلی برام سخت بود ، یاد گذشته ها دیوونم میکرد . گهگاهی دلم میخواست از اون خونه فرار کنم . هرروز با دست پر میومد خونه یه روز گل به روز شیرینی یه روز کادو و لباس و من نسبت بهش سرد شده بودم. تا این که چند ماه پیش روز تولدم بهم گفت بیا دوباره زندگی کنیم . من ازش فرصت خواستم ولی هنوزم نسبت بهش شکاکم ، وحید سر به راه شده و آروم، انگار زندگی عوضش کرده . اون پسر جوون خوشتیپ تو این چند ساله تمام موهاش سفید شده . همیشه گوشیش تو خونس و هیچ رفتار مشکوکی نداره الان که داستان زندگیمو میخونید ازتون یه خواهش و یه راهنمایی می خوام . خواهش میکنم از روابط زوجی هیچکس پیش شوهرتون حرفی نزنید . خواهش میکنم کسی رو وارد حریم خصوصیتون نکنید و ازتون راهنمایی می خوام که دوباره به وحید اعتماد کنم ؟ مشاوره گفته وحید عوض شده و خوبه که دوباره زندگی کنم . ازتون میخوام برای ادامه زندگیم دعا کنید . سختی ها و نامردی هایی که من کشیدم خدا نصیب کسی نکنه... پایان.... 🌹🍃 لطفا راهنمایی و نظراتتون رو برای بهار جان ارسال کنید...ایشون در کانال حضور دارن... 🌹آیدی مدیر کانال @setareh_ostadi ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈