سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کَون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش، برِ پیرِ مُغان بردم دوش
کاو به تأیید نظر، حلّ معما میکرد
دیدمش خرّم و خندان، قدح باده به دست
و اندر آن آینه، صد گونه تماشا میکرد
گفتم: این جام جهانبین، به تو کی داد حکیم؟
گفت: آن روز که این گنبد مینا میکرد
بیدلی در همه احوال، خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور، خدا را میکرد...
نکات:
بیت ۱ - دل: قلب، به تعبیر عُرَفا، جایگاه تجلی انوار الهی و واسطهی میان عالم جسم و معناست.
جام جم: جامی که در آن، همهی اسرار عالم دیده میشود. دل پاک و غیبنما و رازگشای عارف.
بیگانه: کسی که در مقام سیر وسلوک برنیامده و قدم در راه طریقت ننهاده است.
بیت۲ - کون و مکان: هستیِ مکاندار، دنیای مادی.
گمشدگان لب دریا: کسانی که به حقیقت نرسیدهاند و از دریای عشق و معرفت، بیخبرند. شاید مراد حافظ، فلاسفه باشند که لبی از حقیقت تر نکردهاند. در عرفان، دریا، مظهر عالم عشق و حقیقت است و صحرا و خشکی، مظهر عالم ماده.
بیت ۳ - پیر مغان: پیر طریقت. پیر در اصطلاح عارفان، کسی است که در وادی سیر و سلوک، به مرحلهی کمال رسیده باشد و بتواند خامانِ رهنرفته را که قدم در این وادی پرخطر گذاشتهاند، دستگیری کند و آنان را از لغزش و گمراهی مصون دارد و به سرمنزل مقصود هدایت کند.
بیت ۴ - قدح باده: جام می، استعاره از دل
قدح باده به دست بودن: به احوال دل توجه داشتن
آینه: همان دل است
بیت ۵ - جام جهانبین: استعاره از دل.
گنبد مینا: استعاره از آسمان آبی.
بیت ۶ - بیدل: دل از دست داده و دلباخته، عاشق.
در همه احوال، خدا با او بود: برگرفته از آیهی ۴ سورهی حدید(۵۷): وَ هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم. و هر جا که باشید، خدا با شماست.
جهت اطلاع از نکات بیشتر و معانی بیتها و ادامهی غزل، رجوع بفرمایید به شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۳۴۱ - ۳۴۴.
#شاخ_نبات_حافظ
#حافظ_شیرازی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast