#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
سر ِنیزه سرت را دیدم ، آه از چشم گریانت
نگاهی کن به حال و روز من مادر به قربانت
نمی خواهی ببینی مادرت را بین نامحرم
میان پرده اشکی اگر بسته است چشمانت
گریبان چاک کردم تا تو را دیدم به روی نی
به یادم آمد آن روزی که خونین شد گریبانت
مرا آشفته کرده خنده های آخرین تو
پریشانم شبیه زلف بر نیزه پریشانت
گلویت روضه باز است من سربسته می گویم
چه کرده تیر تیز حرمله با کام عطشانت
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth