🏴 اشعار ____ @shere_aeini کیست آن نور که اینگونه تماشا دارد رشحات رخِ او نُزهَتِ طاها دارد آیه آیه خبر از شاخه ی طوبیٰ دارد والضُّــحای نِگهش این همه معنا دارد باید از عرش برایش نفحاتی برسد به تماشای رخ او صلواتی برسد آیه ی روی نبی بود و مکرّر گشته به صفای حرمِ عشق منوّر گشته در شجاعت چو علی محشر ِ محشر گشته از رخِ فاطمه گل کرد و معطّر گشته من که باشم که از آن خطّ ِ نگارین گویم از لبِ لعل همان شکّر شیرین گویم از حرم آمده بیرون و خرامان در خود به کجا می رود این خرم و خندان در خود وقت میدان شدنش این‌همه تابان در خود همه را کرده هراسان و پریشان در خود شورِ شیرینی احساس تو دیدن دارد هر چه هم ناز کنی باز خریدن دارد آمده هم چو علی تیغ مرتب بزند و بیاشوبد و بر پیکره ی شب بزند ذوالفقاری شود و تیغ لبالب بزند مثلِ خیبر سری از آن همه مَرْحَب بزند کربلا بوده و تکرار علی در اکبر همه دیدند شده یکسره حیدر اکبر کربلا فرصت تکرار علی بود در او مثل یک آینه دیدار علی بود دراو زور بازوی شرر بار علی بود در او پنجه ی حیدرِ کرارِ علی بود در او مرتضی دیده در آن هیمنه تکرارش را تا تماشا بکند فاطمه پیکارش را آوخ آن لحظه که آن مصحف ایمان افتاد پاره پاره ورق تازه ی قرآن افتاد آن طرف تر به فغان عمه پریشان افتاد حضرت فاطمه در عرش هراسان افتاد آمدند از همه سو راه بگیرند از او انتقام اسدالله بگیرند از او.. هر که دارد ز علی کینه بیاید بزند هر که یکبار زده،تیغ مجدد بزند با دل سنگ خودش آید و ممتد بزند و نگوید که جوان است،مشدّد بزند سالها قصه ی تلخی ست که در دل مانده ست کینه از خیبر و بدر است که بر دل مانده ست آه ای برگِ گلِ تازه ی قرآن در خون ارباً اربا شده ی سوره ی رحمان در خون آیه آیه همه ی لؤلؤ و مرجان در خون می کشاند ز غمت عمه سر و جان در خون لب گشا و ز خدا بارقه ی نور بخواه ساقی آمد به برت باده ی انگور بخواه.... 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini