@shere_aeini میخانه ی ما گرچه فرشی ساده دارد قدرومقام اندازه ی سجاده دارد اینجا متاعی که گران است اشک چشم است اینجا سبویی که شکسته باده دارد رَد میشدم ازکوی دلبر هاتفی گفت باغی پر انگور آخر این جاده دارد آن خانه ای که صاحبش مردکریم است حتی برای گرگ هم قلاده دارد روزی اگرآقاسفرباشدنباشد عیبی ندارد خانه آقازاده دارد آنکس که دل را از گِل حیدرسرشته ماراگدایان علی اکبرنوشته من عاشقم دربه در صحراشدن را خاک قدوم اکبرلیلا شدن را سِرِ ابی عبداللهی این بوده اما باتوچشیده لذت بابا شدن را ازمجتبی و مرتضی و مصطفی تو ارثیه بردی خوش قدوبالا شدن را توقبله بودی کعبه رادادی گرفتی این فیض در شش گوشه پایین پاشدن را شبهای شیرین مناجاتم گرفتم ازپیچش موهای تو یلدا شدن را نورجمالت درشب تاریکم ای ماه بردأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَم را به الله بهترهمان که صورتت مستورباشد تاچشم های شوم ازتو دور باشد مثل ستون مسجدازسنگم بخواهی درسنگها هم میشودانگورباشد خورشیدی وبر روی نی منزل گرفتی تامحمل عمه حجابش نورباشد بعدازحسن توسفره داری درمدینه پس سفره ممکن نیست جمع وجورباشد یابن الحسن یابن الحسین آیینه ی توست کاری بکن تا که گدامجبورباشد پا بند سفره تاصف محشربماند درنامه اش مهرعلی اکبر بماند غرق کن امشب مرا در جام در می بستند دوباره جامه ی احرام در می وقتی طوافم در مَطاف کربلا شد عیبی ندارد که شوم بدنام در می شد قامت رعنای تو قدقامت دین پس میشد کرببلا اسلام در می تیروکمان مِی نیزه ها مِی سنگها مِی چه پر مَشِقَت میگذاری گام در مِی حرف عبا آمد حسین بن علی سوخت پیغمبرش رادید سرانجام در مِی حرف عبا آمدنمازی دست وپاکن باخواهرم برگرد اذانت را به پاکن بالابلندکربلا برگردعمه بالاسرتو آمده با درد عمه ازخیمه تامقتل برای دیدن تو بالشگری جنگیده فرداً فرد عمه افتادی و بعدازتوبابای حرم را تنها خودش تاخیمه ها آوردعمه پیغمبربین عبا پیچیده برخیز افتاده بین لشگری نامردعمه ازحنجرت خون لخته بیرون کردبابا ازگوش خود خون لخته بیرون کردعمه 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini