🔸چیزی که از لغت‌نامه‌ها به دست می‌آید این است که رفیق به کسانی می‌گویند که در یک سفر و در تمام حالات آن با یکدیگر همراه و هماهنگ‌اند.(۹) همچنین به کسی که اهل مدارا، ملاطفت و مهربانی باشد رفیق می‌گویند.(۱۰) برای همین است که به پزشک می‌گویند: «أنتَ‏ رَفيق‏ و الله طبيب؛تو با بیمار مهربانی اما طبیب اصلی خدا است.» (۱۱) از نبی مکرم اسلام(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «[اللهم مَن‏] رَفَقَ‏ بأُمَّتِي‏ فارفُق بهِ؛ خدایا هرکس با امت من لطافت و مهربانی کرد با او مهربانی کن.»(۱۲) امام کاظم(علیه‌السلام) نیز رفق و مدارا کردن با مردم را نیمی از معیشت انسان معرفی کرده و فرموده‌اند:«الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَیْشِ».(۱۳) 🔹بار معنایی کلمات هنگام انتقال از زبان عربی به فارسی تغییر می‌کند و این معانی از ماده «رِفق» با آنچه ما در فارسی به آن رفیق می‌گوییم، تفاوت دارد. رفیق در فارسی علاوه بر صمیمیت و مهربانی، جنبه‌ای از «خودمانی بودن» و «عدم رعایت شئونات رسمی» را نیز به ذهن می‌رساند. چرا راه دور برویم در همین ادبیات فارسی خودمان، شعرا حتی بین دو واژه دوست و رفیق که به ظاهر مترادف هستند، تفاوت معنایی قائل شده‌اند. به این ابیات دقت کنید: اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش حافظ مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق حافظ دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است سعدی 🔸اما وقتی صحبت از دوست می‌شود ببینید ادب چقدر اعتلا پیدا می‌کند. گویا در معنای کلمه دوست نوعی احترام و تقدس یافته‌اند و برای همین است که خداوند متعال را دوست خطاب کرده‌اند نه رفیق. سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست حافظ عارضش را به مَثَل ماه فلک نتوان گفت نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد حافظ با قدم خوف روم یا رجا بار دگر گر به سر کوی دوست سعدی گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را سعدی 🔹همان‌گونه که رفیق و دوست –با وجود ترادف در لغت‌نامه- بار معنایی یکسانی ندارند، بی‌شک بین رفیق در عربی و فارسی نیز تفاوت معنایی وجود دارد و به صرف دیدن آن در روایت نمی‌توان آن را در شعر استفاده کرد. در ترجمه عبارات به دو صافی «ادب» و «ادبیّت» باید توجه کرد. هم باید ادب لحاظ شود تا جایگاه رفیع امامت، نازل جلوه نکند و هم اینکه ترجمه باید ادیبانه و مطابق با موازین شعری باشد. همان‌گونه که می‌دانید این تعبیر بی‌پشتوانه، توسط شعرای معاصر و نسبت به حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) به کار برده شده است، اگر بخواهیم عبارات عربی را بدون عبور دادن از دو صافی مذکور و با ترجمه ظاهری، در اشعار بیاوریم باید شاهد این باشیم که فردا روزی خدای ناکرده شاعری حضرت را «داداشم حسین» و امثال این عبارت خطاب کند! زیرا این تعبیر هم از روایت برداشت شده و حضرت در ادامه «الإمامُ الأَنيسُ الرفيقُ» می‌فرمایند: «و الاَخُ الشَّقيقُ» یعنی امام مانند برادری است که از پدر و مادر یکی باشد.(۱۴) 🔸چه زیبا است اگر از گفتن تعبیری مثل رفیق پرهیز کنیم، چرا که اگر حواسمان به سرچشمه نباشد و این برکه به همین مقدار هم گل‌آلود شود، ناشاعرانی جرأت می‌کنند حضرات را به بهانه صمیمی بودن با عبارات سخیف‌تری صدا بزنند که واژه «رفیق» پیش آن شرف دارد، همان‌گونه که متأسفانه در بعضی اشعار و نوحه‌ها شاهد آن هستیم که قلم از نوشتن آن‌ شرم دارد. آنگاه داستان ما،‌ داستان آن اعرابی می‌شود که به‌خاطر احساس راحتی با پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) در محضر حضرت دراز می‌کشید و پایش را روی دیوار می‌گذاشت و در این حالت با شخص اول خلقت صحبت می‌کرد! اگر ادب در خطاب رعایت نشود، بین ما و این اعرابی چه فرقی است رفیق! پایمان را از گلیم خود درازتر نکنیم و در محضر امام معصوم مؤدب بنشینیم. در جایی که حضرت زهرا(علیها‌السلام) ترجیح می‌دهد پدر بزرگوارشان را رسول‌الله خطاب کنند، دیگر جایی برای این حرف‌ها نمی‌ماند. ✍🏻 🌐 shereheyat.ir/node/5642@ShereHeyat