تق تق ، به گمانم که دراین خانه کسی هست تردید ندارم  که  در آن همنفسی  هست دنبال خودم آمده ام  واحه به واحه تا یافتن گمشده امید بسی  هست پایان شب تیره سپید است و درخشان در آن  طرف  گردنه فریاد رسی هست مانده ست نشانم روی شن های بیابان در خاطر شنباد نوای جرسی هست هربار به یک شیوه تهی می شود از خود آنگاه که آدم  به  هوای  هوسی  هست ای ابر سترون برو از   پهنه ی چشمم خورشید زدایی تو کار عبثی هست هرگز نزدم بال پی دانه ی مشکوک گفتم دوقدم دورتر از آن قفسی هست من را  به شقایق برسان   پایش پویا با اینکه به آزردن او خار و خسی هست خسته شدم از خانه به دوشی،رمقی نیست تق تق به گمانم که در این خانه کسی هست ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110 🌺💫