آمدی راز دل عشق شکوفا بشود دیده مادرت از شوق چو دریا بشود عجبی نیست که خاک قدم خوش یومت مهر سجاده موسی و مسیحا بشود عجبی نیست که اندر دل زندان یوسف متوسل به تو گردد که دلش وا بشود عجبی نیست به قرآن خدا با نگهت در دل اهل دعا محشر کبرا بشود عجبی نیست بتان را تو لگد مال کنی کفر بت ها به یدت بر همه افشا بشود عجبی نیست گلستان بکنی عالم را بستر عشق محیای محیا بشود عجبی نیست نشانی خدا باشی تو پلک برهم بزنی معجزه بر پا بشود عجبی نیست که خیرت برسد بر همگان سر بوسیدن دستان تو غوغا بشود عجبی نیست به هر جا که قدم بگذاری گل بروید همه جا جنت زیبا بشود عجبی نیست که معشوقه عشاق شوی خیل کفار مسلمان تو لیلا بشود عجبی نیست بیاد تو اویس قرنی مقتدای همه عشاق دو دنیا بشود عجبی نیست اگر گم شده فطرت و عشق در میان دل و چشمان تو پیدا بشود عجبی نیست تو والی و ولی باشی و با حضرت عشق علی عالی اعلا بشود عجبی نیست که با لحن خدا حرف زنی در عشقاق به یک باره مداوا بشود عجبی نیست تو بابای دو عالم باشی فاطمه دختر تو مادر بابا بشود @shia_poem