دلم زیارت دوره گرفته در پایت. دو چشم من شده از غصه غرق دریایت. زیارتی همه از روضه های ملموست. فدای صبر زیاده دل شکیبایت. شدی یتیم به طفلی ولی بزرگ شدی. میان گرگ صفت ها شبیه بابایت. امان نداشت ز دست هجوم دشمن ها. خلوص راز و نیازت به نیمه شب هایت. به دست بسته کشیدند و بردنت اما. نخورده ضربه ی سیلی به روی زهرایت. چه فرق بین علی یا نقی که توهین شد. به نام شیر خداوند و نام زیبایت. دویده ای پی مرکب شبانه در کوچه. به یاد عمه ی تنها میان صحرایت. سه شب شبیه اسیران کربلا دادند. به جای خانه تو را در خرابه ها جایت. میان بزم شراب به یاد مجلس شام. دلت شکسته و برگشت رنگ سیمایت. به پیش چشم خودت قبر خویش را دیدی. ولی کسی نزده بوسه پای رگ هایت. چه قدر لحظه ی جان دادنت غریب شدی. نبود در برت آن لحظه ماه رعنایت. @shia_poem