سلام ما به تو ای عالمی فتاده به پایت جوان آل علی جان شیخ و شاب فدایت تمام عرش غلامت ، تمام فرش گدایت نرفت دست تهی کس ز خوان لطف و عطایت گدای کوی تو هستیم یا جواد الائمه ز جام جود تو مستیم یا جواد الائمه تویی که جانی و جانی به جان شاه خراسان طبیب زاده ای و دردها شود ز تو درمان خوشا هر آنکه به شوق تو گشته است مسلمان دعا نما که به راهت سرم رود ، بدهم جان جوادی و حرم تو مطاف ارض و سما شد برات صحن و سرایت به دست خط رضا شد شب عزای تو بر دل نشسته داغ عجیبی که آشنای همه هستی و بدون شکیبی میان خانه ی خود هم بدون یار و حبیبی تو هم شبیه عمویت حسن غریب غریبی غم تو داغ جوان است آه و زمزمه دارم میان روضه تان روضه های فاطمه دارم بهار عمر سر آمد رسید فصل خزانت شرار زهر چو آتش نشسته بود به جانت ز سوز زهر فتادی و رفت تاب و توانت و خنده بر لب قاتل میان آه و فغانت به خاک هجره نفسهات یاد کرببلا بود به سوز تشنگی ات ذکر یا حسین تو را بود @shia_poem