از چمن تا انجمن جوش بهار زینب است گر شهادت گل کند عطر مزار زینب است ساربان کربلا هرچند می‌باشد حسین اشتران صبر را تنگ مهار زینب است گردمی همره شوی با گردباد راه شام دامن صحرا پر از گرد و غبار زینب است گرببندد دل- شکستن صورتی درکربلا در پس هر شیشه‌ای آیینه دار زینب است زیور انس و محبت زینب خلق و وفا:     زن، طلا باشد اگر در وی عیار زینب است مقصدی جز ظهر عاشورا ندارد راه عشق وادی-اینجا همچو منزل رهسپار زینب است گر به مضمون اسارت از غریبی بنگری آشنایی هر کجا قرب جوار زینب است چون شقایق هر قدر آتش- بیان آمدحسین لالۀ باغ از بلاغت داغدار زینب است قصۀ داغ درون هر چند می پاشد نمک احمدا سوز جگرها یادگار زینب است @shia_poem