شهداءومهدویت
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هفدهم ابوالحسن رقعه می گیرد و: _حرزی است مرا، که دورش نمی سازم از خویش... ابن أبی غانم پر خواهش: _کاش که مرا هم به داشتنش مشرف فرمایید! ابوالحسن لبخندی می زند: _دعایی است که امان از بلایا دارد برای صاحبش و امن از شر شیطان رانده شده و سلطان از تقوی دور افتاده... البته بدان پسر أبی غانم... هر که با حاکمی ظالم و سلطانی ستم پیشه به مخاصمه برآید، اگر او را بلایی رسد، پاداشی نباشدش و صبرش هم بی اثر... و همچنان که رقعه در جایی از جامه اش می گذارد: _بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِیّاً اَوْغَیْرَ تَقِىٍ، اَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْبَصیرِ عَلى سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ... ابن أبی غانم پر شتاب به نوشتن می شود که کلمه ای هم فراموشش نشود... _تو را بر من هیچ غلبه و قدرتی نیست، نه بر من، نه بر گوش و چشم و مو و پوست و گوشت و استخوان و خون و مغز و روانم؛ و نه بر مالم و نه بر خانواده و خاندانم؛ و نه غلبه و قدرتی بر آنچه پروردگارم روزی ام داشته و دانسته؛ من میان خود و تو را با حجابی پوشاندم که انبیاء ستر می کردند به آن میان خود و فرعونیان را؛ جبرائیل از راستم و میکائیل از چپم و اسرافیل از پشتم و محمد_که سلام خدا بر او_از پیش رویم مانع است تو را، و خداوند آگاه است بر من و حائل است میان من، و تو وشیطان... خدایا به تو پناه می برم... اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ...(معنی حرز امام رضا(علیه السلام)) ابو الحسن که گویی برای خود دعا می کند. دست ها بالا می برد و: _اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ... ابن أبی غانم نوشته اش را می بوسد و بر چشم می گذارد و ابوالحسن بار دیگر جانب قبلهٔ قبر را دستی می کشد و زمزمه می کند: _هرکس زیارت کند مرا در غربتم، در سه وقت قیامت به دیدارش خواهم رفت و می رهانمش از هول و ترس حشر؛ اول آن زمان که کتاب اعمال به دست خلق دهند. و دیگر به وقت گذر از صراط و سوم چون اعمال بر میزان گذارند و هنگام محاسبه آید... و بیرون می رود... ➥ @shohada_vamahdawiat
314 مشاهده