"او که میداند..."
پس هر کسی سنگی میانداختند. شبلی موافقت را گلی انداخت. حسین منصور آهی کرد. گفتند: ازینهمه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند؛ معذورند. ازو سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.
"تذکرهالاولیا/ داستان منصور حلاج"
#ادبیات_عرفانی
#حلاج
#عطار
https://eitaa.com/mmparvizan