✅ برخی از احوالات جناب مختار پس از واقعه کربلا - در ١٤ربیع‌الثانی مختار ثقفی با ندای «یالثارات الحسین» در کوفه قیام نمود. ✧✿﷽✿✧┅✧┅┄┄ ➖
غش کردن مختار با دیدن سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و حال و وضع أسرای آل الله در مجلس ابن زیاد لعین


در نقل‌ها آمده است: «
مختار در زندان ابن زیاد بود، ابن زیاد دستور داد تا کشان کشان مختار را از زندان به مجلس او بیاورند (تا هَم دل مختار را بسوزاند و هم ترس و وحشتی در دل او و مخالفان ایجاد کند).

مختار را به آن مجلس آوردند، وقتی که نگاهش به سر مقدس امام حسین علیه‌السلام افتاد و اهل بیت آن حضرت را با آن وضع دلخراش در مجلس نامحرمان دید، به قدری ناراحت شد که شوک‌زده شد و غش کرد.

وقتی که به هوش آمد، به ابن زیاد گفت: «ای حرامزاده! بزودی دمار از روزگار شما در می‌آورم و سیصد هزار از بنی امیه را خواهم کشت».

ابن زیاد به قتل مختار فرمان داد، مشاوران او که در مجلس حاضر بودند، صلاح ندانستند و گفتند: با قتل مختار فتنه عظیمی رخ می‌دهد، سرانجام مختار را به زندان باز گرداندند. (به نقل مرحوم‌ مقرم، ابن زیاد با تازیانه بر چشم مختار زد و او را به زندان روانه ساخت)
. 📔تذکرة الشهداء ص ۴۰۴ 📔مقتل الحسین علیه‌السلام، مقرم، ص۴۱۱ 📔سوگنامه آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، اشتهاردی، ص۴۲۹ طبری مورخ مورد اقبال مخالفین نیز نقل می‌کند: ابن عرق ثقفی میگوید: مختار را دیدم که در مسیر حجاز در حرکت بود و به تازگی از زندان عبیدالله بن زیاد آزاد و یک چشم او زخمی شده بود. او سوالاتی درباره عبدالله بن زبیر از من پرسید و در آخر گفت: «ای ابن عرق! فتنه غریده و رخ نموده، باشد تا این را در جایی ببینی و بشنوی که نمودار شده ام و میگویند؛ مختار با گروهی از مسلمانان به خونخواهیِ مظلوم شهید، مقتول دشت طف، سرور مسلمانان و پسر سرورشان، حسین بن علی، برخاسته. قسم به پروردگارت که به قصاص قتل وی، به تعداد کسانیکه به عوض خون یحیی بن زکریا کشته شدند، خواهم کشت. باش تا درستی آنرا ببینی.» : فقل: إن المختار فِي عصائبه مِنَ الْمُسْلِمِينَ، يطلب بدم المظلوم الشهيد المقتول بالطف، سيد المسلمين، و ابن سيدها، الحسين ابن على، فو ربك لأقتلن بقتله عدة القتلى الَّتِي قتلت عَلَى دم يحيى بن زكرياء... 📕 تاريخ الطبری = تاريخ الرسل و الملوک جلد 5 صفحه 572