﷽ 📌 گفتگو علامه طهرانی با علما اهل سنت در مسجدالحرام | | 📚 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ سرہ در " امام شناسے ، ج ۵ ، ص ۱۵۱ " میفرمایند: ✍🏻 آنگاه [ شیخ عُمَر عادل ] گفت: من امروز صبح پس از انجام فریضه صبح و طواف، دیدم جماعتی از ایرانیان ایستاده اند؛ و یک نفر برای آنها دعا میکند؛ و آنها هم دعا را با او می خوانند. آن دعا خواننده می گفت: إلَهِي بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبيهَا وَ بَعلِها و بَنيهَا وَ السّرّ المُستَودَعِ فيها كذا كذا : " خداوندا به حق فاطمه و پدرش ؛ و بحق شوهرش و پسرانش ؛ و بحق سری که در او به ودیعت نهاده شده است؛ تو را سوگند می دهیم که حاجات ما را بر آورده کنی. " امام جماعت همین مسجد : مسجدالحرام از آنجا می گذشت؛ و به آنها نهیب زد: " این شرک است؛ نگوئید ! از فاطمه چیز خواستن شرک است ! " من بسیار ناراحت شدم ؛ جلو رفتم و گفتم : إخسَأ إخسَأ ! خفو شو ؛ لال شو ؛ ساکت شو ، برو گمشو ! ❖ بعد به او گفتم از تو سوالی دارم ( و سوگند به خداوند و این بیت که این مطلب و این سوال را ابدا در جائی ندیده بودم ؛ و در کتابی نخوانده بودم ؛ و قبلا هم به نظرم نیامده بود؛ و در همان حال گویا بر دل من الهام شد که این طور بگو ) و آن سوال این است: میدانی که : چون پیراهن یوسف را از مصر آوردند؛ و در کنعان بر سر یعقوب که کور شده بود؛ انداختند چشمش باز شد و بینا شد؟ فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا ( آیه ۹۶، از سوره ۱۲: یوسف ) " چون بشیر از مصر آمد ؛ و آن پیراهن را بر روی صورت یعقوب انداخت، چشمانش باز شد و بینا شد. " - امام مسجد گفت: بلی می دانم! - گفتم: جنس آن پیراهن چه بود؟! - گفت: از پنبه یا کتان ! - گفتم: پنبه و کتان چنین اثری دارد که چشمان نابینای یعقوب را بینا کند، اما فاطمه زهرا که پیامبر او را سیده عالمیان خوانده است، چنین اثری ندارد که در نزد خداوند شفیع شود، و حاجت چند نفر مومن را برآورده کند؟! بعد گفت : یَا سَیَّدُ! وَاللهِ خَسَأ خَسَأ؛ سوگند به خدا که در پاسخ من خفه شد و لال شد و مطرود و دور شد. ❖ سپس گفت: ما تمام طوائف سنی ها از وهابی ها بیزاریم! آنها آیین و مذهب خاصی آورده اند، بسیار خشک و بی محتوا. ماهم از راه دور آمده ایم و اشتیاق داریم قبر رسول الله را ببوسیم، اینها مانع می شوند! ❗️ 🔰 @sire_salehan |