(١٩) تلنگر(١) طنین ساعت شماطه‌دار می‌خندد سبک‌سرانه به عزم سفر نداشتنم! چقدر بر سر بیهوده ماندنم، ماندم درخت بیدم و محکومِ بَر نداشتنم! ستاره‌ها همه دنباله‌دار هم بودند منم هنوز و سرِ شعله‌ور نداشتنم... تلنگر(٢) از مرگ ما و رقص تبر عکس می‌گرفت دنیا جز این نداشت هنر، عکس می‌گرفت! تلنگر(٣) بگو که صید کدام انفجاری ای کودک؟ که سر به ساحل دنیا زدی شبیه نهنگ به زیر بوسه خورشید خفته‌ای و سزاست جهان بمیرد از این زندگی، از این همه ننگ! مرتضی حیدری آل کثیر