❇️
پایان نوستالژیها
«این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است
📝حمید ابدی
بخش 1️⃣ از 3️⃣
⏪در این نوشته در صدد هستم تبیینی از سردیِ فضای سیاسی کشور ارایه نمایم و از «این سَردی» استقبال کنم. این سَردی که امیدوارم ریشههای آن را بیابیم و از آن عبور کنیم، حادثهای مهم در تجربهی تاریخی انقلاب اسلامی و لحظهای مهم برای بازیابی سیاست در جمهوری اسلامی ایران است.
⏪طی یک دهه اخیر، روایت غلطی از سالهای پس از فتنهی 88 در محافل فکری کشور مطرح شده و بخشی از نیروهای انقلابی از آن استقبال کردهاند. در این روایت ـ که منشا آن اصحاب علوم اجتماعی انتقادی بودهاند ـ تحوّلات کشور در دههی نود شمسی را «روند سیاستزدایی» دانستهاند. باورمندان به این روایت، معتقدند که فعال شدن گسلهای سیاسی و اجتماعی بعد از سال 88، نظام و به ویژه نیروهای امنیتی را به این تصمیم رسانده که برای کاستن از تنش سیاسی و مهار آن، باید با کند کردن تیغ نزاعهای سیاسی، محلّ نزاع را به نقطههای دیگری منتقل کرد؛ از این رو، برجسته شدن شعارهای اقتصادی، شکلگیری گفتمان «حل مسئله» و حکمرانی و تاسیس اندیشکدههای متعدّد، ظهور پدیدهی استارتاپ و سایر مظاهر فرهنگی و اقتصادی نئولیبرال، همگی دعوتهایی هستند برای تهی کردن فضای کشور از نزاع سیاسی جدّی. در این میان، تطبیق ناشیانهی دوگانه «سیاست ـ اداره» بر فضای کشور ـ برگرفته از مباحث ویلسون، بنیانگذار رشته مدیریت دولتی ـ هم چاشنی این روایت نارسا شد؛ با این توضیح که گفتار حاکم بر جمهوری اسلامی از «سیاست» به سوی «اداره» سوق یافته و تاکید بر امر اداره و تنظیمگری، «امر سیاسی» را به حجاب برده است. علیالقاعده بر مبنای چنین روایتی، میبایست «احیای امر سیاسی» را از طریق «تضادّ سیاسی حادّ» و «گفتار انتقادی تند و تیز» در تقابل با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد.
⏪گفتوگو درباره مفروضات غلط چنین روایتی مجال دیگری میطلبد؛ اینکه «تفکیک سیاست از اداره» در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه بهرهای از واقعیت دارد، اینکه گفتمان اقتصاد مقاومتی و طرح مسئلهی «تولید» نه یک گفتار غیرسیاسی که اتّفاقاً معطوف به تغییر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است، اینکه مناسبات فرهنگ و اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی چقدر با مناسبات صنعت فرهنگ و اقتصاد سرمایهداری همخوان است، اینکه مشی جمهوری اسلامی در مواجهه با مظاهر سرمایهداری جهانی(مانند استارتاپ و ...)، برخلاف مبارزات چپ متعارف، از مجرای تقابل سیاسی دنبال نمیشود، اینکه «نظام» دقیقاً کجای ساختار سیاسی کشور است که اینقدر هوشمندانه و سازوار فرآیند زدودن سیاست را پیش میبرد، و از همه مهمتر، اینکه «امر سیاسی» را نمیتوان با گفتار انتقادی به امور الصاق کرد و در جهان مصرفزدهی کنونی، راه دشوار بنای سیاست به این سادگیها نیست. سخنی که در این نوشته در صدد طرح آن هستم، روایتی دیگر از ماجرای سیاست در جمهوری اسلامی است که طی دههی نود پیش آمد.
📌
لینک قسمت دوم:
https://eitaa.com/social_theory/2177
📌
لینک قسمت سوم:
https://eitaa.com/social_theory/2178
🆔
@social_theory