. 1⃣ «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» پرستش خداوند، تنها راهی است که مستقیم ما را به مقصد می‌رساند. 📝نکته تخصصی 💠 ✅ الف. انسان ندارد. ها می‌گویند انسان تنها موجودی است که وجودش بر ماهیتش مقدم است؛ یعنی هر موجودی همان ماهیتی را دارد، که دارد: یک سگ از ابتدا سگ است آخرش هم سگ می‌میرد. همین طور یک اسب، یا یک شیر؛ اما انسان بدون شکل خاصی وارد عالَم می‌شود و خودش است که معلوم می‌کند که در آخر چه خواهد بود: انسان، سگ، شیر یا ... . 🔺این مقدار از سخن آنان درست است؛ در حقیقت، خداوند انسان را باظرفیت بی‌نهایت آفریده است؛ و هر انسانی خودش این ظرفیت را در مسیری که تصمیم می‌گیرد، پیش می‌برد. 🔻اگزیستانسیالیست‌ها از این مطلب، نتیجه می‌گیرند که آزادی مهمترین حق انسان است؛ ⛔️اما اشتباهشان دقیقا همین‌جاست: بله، انسان می‌تواند هر آینده‌ای را برای خود رقم بزند؛ اما آیا هر آینده‌ای حق اوست⁉️ اگر به فرض به دانه سیب اختیار دهند که خودش تصمیم بگیرد که درخت سیب شود یا بپوسد، آیا حق او این است که درخت سیب شود یا بپوسد⁉️ و دادن اختیار به او، در اینکه چه سرنوشتی را برای خودش رقم بزند موثر است؛ اما آیا دادن اختیار به او در اینکه واقعا چه سرنوشتی برای او سزاوار است و حق اوست، تاثیری دارد⁉️ بله، انسان ماهیت از پیش معین شده و صُلب ندارد؛ 🌀او ظرفیت بی‌نهایت دارد؛ این بدان معناست که «وضع موجود» او، «وضع مطلوب»ش نیست و خودش باید خود را به وضع مطلوب برساند. اما آیا اگر کسی غایت خود را نابود کردن تمام استعدادهایش قرار دهد، واقعا به «وضع مطلوب» می‌رسد⁉️ آیا این، مطلوب واقعیِ اوست یا امری است که توهم کرده که مطلوب اوست⁉️ 💢اما با توجه به نداشتنی ماهیت از پیش تعیین‌شده، و با این تنوع عظیم در جهت‌گیری‌های انسان‌ها آیا می‌توان از امری که واقعا مطلوب حقیقیِ همه انسان‌ها باشد، سخن گفت؟💢 ✅ب. اما انسان دارد. 🔺هر انسانی در هر اقدامی طالب وضع بهتر است؛ بلکه طالب وضع بهترین است، بلکه طالب همه بهترین‌هاست؛ البته ممکن است در تشخیص «بهتر» و «بهترین» خطا کند، ممکن است به خاطر تنبلی و ... دنبال وضع بهتری که شناخته حرکت نکند، ممکن است ...؛ اما تردیدی نیست که هرکس در عمق وجود خویش طالب آن است که به «همه بهترین‌ها» برسد؛ یعنی به «کمال مطلق» برسد؛ 💢و در ادبیات دینی، این یعنی به «خدا» برسد.💢 این همان است که می‌گویند «خداجویی فطری است». انسان‌ها در تشخیص مصداق خدا اشتباه می‌کنند؛ اما همه همان کمال مطلق را می‌خواهند: 🔻یکی می‌پندارد اگر به «پول» برسد به همه مطلوب‌هایش رسیده؛ 🔻دیگری آن را «مقام» می‌پندارد؛ 🔻و ... ؛ 🔺اما کسی که به خدا برسد، به «قدرت مطلق» ، «علم مطلق» ، «حیات بی‌مرگ» ، و همه خوبی‌ها و مطلوب‌های ممکن رسیده است. 📚(تفصیل این بحث در: شرح چهل حدیث (امام خمینی)، ص182-184) ✅در نتیجه: اگر کسی این را درست بفهمد، درمی‌یابد که تنها هدف واقعی هرکس، خود «خداوند» است: 📖«وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» (نجم/42) و هر راهی که برویم نهایتا به خدا ختم می‌شود: 📖«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» (انشقاق/6) در این میان، کسانی که از این راه مستقیم بیرون می‌روند و می‌خواهند از بیراهه به مقصد برسند، با صفات «منتقم» (دخان/16) و «شَديدُ الْعِقاب» (بقره/211) و «شَديدُ الْعَذاب» (بقره/165) و سایر اوصاف جلالی خداوند، و در یک کلام با «عذاب» خداوند مواجه می‌شوند: 📖«إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديد» (ص/26) و کسی که می‌خواهد راهی که مستقیم او را به مقصد برساند، می‌فهمد که راهی جز سخن و برنامه او را محور عمل قرار دادن نیست؛ تنها راهی که مستقیم ما را به خدا می‌رساند این است که خود او را محور همه زندگی خود قرار دهیم: 📖«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل» (آل‌عمران/173) به بیان دیگر، تنها با «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين» (فاتحه/5) است که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (فاتحه/6) حاصل می‌شود. پس اینکه او را بپرستیم، همان صراط مستقیم است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (یس/61) و شاید بدین جهت است که تنها خواسته یک مومن واقعی همین است که به صراط مستقیم رهنون شود. 🔖(جلسه 108، تدبر1 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/ ) ✳️توجه: در آیه 4 همین سوره نشان داده شد که در قرآن کریم همواره عبارت «هذا صراط مستقیم» بعد از عبارت «خدا را بپرستید» آمده؛ و تحلیلی از اینکه »چرا «صراط مستقیم» در عبودیت خدا خلاصه می‌شود» نیز ارائه شد. 🔖(جلسه 751، تدبر4 http://yekaye.ir/ya-seen-36-4/ ) @Yekaye