.
1️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ»
بحث این آیات در اصحاب شمال بود که محور اصلی جهنمیان را تشکیل میدهند و اکنون دو وصف برای اینان برمیشمرد؛ گمراهی و تکذیبگری.
یعنی
🔻اولا راه را گم کردهاند؛ و
🔺ثانیا اهل تکذیباند؛
یعنی به جای اینکه اکنون که راه را گم کردهاند نسبت به کسانی که حقیقت را عرضه میکنند گوش شنوایی داشته باشند و حقیقتی که بر آنان عرضه میشود را بپذیرند هر حقیقتی که بر آنان عرضه میشود را دروغ میشمرند.
🔹شاید از اینکه وصف دوم را هم به وصف اول افزود بتوان نتیجه گرفت صرف اینکه کسی راه را گم کند وی را جهنمی نمیکند و هنوز امید به نجات او هست. زمانی یک گمراه جهنمی میشود که این گمراهی را مقصد خویش قرار دهد و هر حقیقتی که بر وی عرضه شود را تکذیب کند. (الميزان، ج19، ص125 )
🔸به تعبیر دیگر، بدتر از گمراهی، تکذیب کردن است؛ وگرنه بسیاری از گمراهان، توفیق هدایت مییابند (تفسیر نور، ج۹، ص۴۳۳)
💠نکته تخصصی
#انسانشناسی:
#ضلالت بیچارهکننده
#شکاکیت_مدرن
از بدبختیهای دوره مدرن این است که
#گمراهترین_گمراهان_عالم،
#بزرگترین_اندیشمندان و محور هدایت دیگران قلمداد شدهاند❗️
و بدین جهت است که شاید این نحوه گمراهی که در دوره مدرن در جهان شیوع پیدا کرده بیسابقه باشد:
بعد از رنسانس انسانی که با مسیحیت تحریف شده روبرو بود به جای اینکه از این تحریف برگردد و راه صحیح را بیابد اساسا دین آسمانی را کنار گذاشت و پنداشت که با
#وهم_گسیخته_از_حقیقت_ماورایی (که به غلط نامش را
#عقل و
#عقلانیت گذاشته بود) میتواند کار خویش را پیش ببرد❗️
این گونه بود که برای اولین بار در تاریخ بشر،
#منکران_حقیقت_متعالی، تحت نام
#فیلسوف و
#اندیشمند در جایگاه مرجعیت فکری جامعه قرار گرفتند؛ که اوج این فاجعه با
#کانت رقم خورد که بحق نام
#فیلسوف_مدرنیته به وی دادهاند. وی کسی بود که توانست
#شکاکیت_سلبی #هیوم (که نتیجهاش صرفا اذعان به
#نمیدانم در همه چیز بود) را به
#شکاکیت_ایجابی (نه فقط ادعا کند
#نمیدانم؛ بلکه هرکس را که ادعای دانستن داشته باشد پیشاپیش متهم و محکوم به دروغگویی کند) تبدیل کند.
در
#منطق_دین مردم سه دسته بودند:
#عالم_ربانی،
#جوینده_علم که اگرچه به حقیقت نرسیده اما در مسیر رسیدن به حقیقت است؛ و بقیه بودند که «همج رعاع» (افراد
#حیران_و_سرگردان) بودند (نهجالبلاغه، حکمت147 )؛
یعنی
🔺اگرچه می پذیرفتند عالمانی که به حقیقت دست یافته باشند (= عالم ربانی) بسیار ناچیزند
🔺اما دیگران میتوانستند در مسیر رسیدن به حقیقت قرار گیرند (متعلم علی سبیل النجاة) و
🔻تنها اگر کسی در این مسیر قرار نمیگرفت حیران و سرگردان و پوچ میشد؛
📛 اما ثمره فلسفه کانت این شد که چون دستیابی به حقیقت و در نتیجه وجود هرگونه «عالم ربانی» مورد انکار قرار گرفت، افتخار کردن به ندانستن، از حد واقعی خویش (= علامت تواضع عالِمی که علمش البته محدود است) بیرون شد و محور قضاوت درباره همگان قرار گرفت❗️
(جالب اینجاست که کسانی که رسیدن به حقیقت را انکار میکنند و منطقا راه هر گونه قضاوتی را میبندند، به خود اجازه میدهند درباره دیگران قضاوت قطعی داشته باشند‼️)
🌐این درست نقطه مقابل دیدگاه قرآن است که در عین حال که از انسانها میخواهد که هیچ سخنی را بدون تحقیق و بررسی نپذیرند و هر سخنی را بشنوند، اما اصرار دارد که تشخیص حق هم ممکن است و از انسانها میخواهد به شنیدن بسنده نکنند، بلکه سپس از بهترین آن پیروی کنند: «فَبَشِّرْ عِبادِ؛ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» (زمر/17-18)
🌀اما کانت به انسانها میگفت که اساسا هیچ سخنی درباره حقیقت غیرمادی ارزش شنیدن ندارد؛
و علیرغم توصیههای اخلاقی دستنیافتنی وی، تنها چیزی که برای پیروی کردن باقی ماند دلخواهها و هوسهای انسانها بود؛
که چون پیروی از همه دلخواهها و هوسها امکان نداشت مردمان مدرن با خود قرار گذاشتند که دلخواهها و هوسهای اکثریت معیار رفتار همگان باشد (که البته هرجا افرادی توانستند که با زور بر اکثریت غلبه کنند با قرار دادن حق وتو و امثالهم این حق را برای خود محفوظ نگه داشتند❗️)
♻️این گونه بود که با سیطره
#شکاکیت_جدید و در پرتوی آموزههای
#لیبرالیسم،
#مکذّب بودن (یعنی هر حقیقتی را پیشاپیش تکذیب کردن) که
#بزرگترین_رذیلهای است که انسان را از رسیدن به حقیقت محروم میکند، به عنوان
#برترین_فضیلت قلمداد شد❗️
🤔و شاید این برترین دستاورد ابلیس در تاریخ بشر برای گمراه کردن انسانها باشد؛ زیرا مادامی که این امر به عنوان فضیلت قلمداد شود هرگز هیچ گمراهی درصدد جستجو و حتی گوش دادن به حقیقت برنخواهد آمد.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye