مرتضی رستی| ۱۵ ◾در ارتفاعات کردستان در مواجهه با ضد انقلاب در محور کامیاران و در فاصله چند کیلومتری روستای شاهکوه پلنگان در ارتفاعات صعب العبور و سردسیر «هه وار» آن سپاه دو تا مقر داشت که حتی قاطرها که در آنجا کاربرد بسیاری دارند از بالا رفتن عاجز بودند و گاهی سُر می‌خوردند و به پایین پرت می‌شدند. آن روز حدود ۸ ساعت طول کشید تا ما از روستای پلنگان به مقر «هه وار شاهکوه» رسیدیم. 🔻تنها با ضد انقلاب و بدون هیچ ارتباطی! مقر اینجا بسیار وحشتناک بود چون دسترسی به هیچ راه ارتباطی نبود. اگر درگیری می‌شد مهمات نمی‌رسید. اگر شب کسی مجروح می‌شد تا روز امکان انتقالش نبود و شهادتش حتمی بود. به علت وجود چشمه آب و احشام و درختان و مردم، هر لحظه، امکان آمدن کومله دموکرات بود. 🔻۴ ماه هر شب در کمین بودیم! در مدت ۴ ماهی که آنجا بودم هر شب تا صبح دور «هه وار» را محاصره می کردیم (یعنی کمین داشتیم که دشمنان وارد نشوند). به علت بومی بودن بسیار چابک و چالاک بودند و ما همیشه متوجه حضور آنها نمی شدیم گاهی هم درگیری پیش می آمد و شهید می‌دادیم . 🔻می خوردند، می بردند و تجاوز می کردند! گاهی در خفا به خانه های مردم مظلوم کرد می رفتند، می‌خوردند و می بردند و گاه تجاوز به عنف هم می‌کردند. یعنی وارد منزلی می‌شدند درخواست نان فراوان و گوشت و مرغ و خوراکی دیگر می‌کردند و دست روی زن یا دختری می‌گذاشتند فرد هم مجبور به قبول بود وگرنه بدون سر و صدا سرش را می‌بریدند و ما صبح می‌فهمیدیم که دیشب چه شده! 🔻تدارکات کومله و دموکرات از طریق روستاها عده ای از روستاییان کرد که بستگانشان جز کومله یا دموکرات‌ها بودند خواسته یا ناخواسته به طرق مختلف نان و خوراکی‌ها را زیر پالان قاطرها یا زیر شکم قاطرها و گوسفندها می‌بستند به عنوان چوپان راهی می‌شدند و به دست آنها می رساندند که یکی از فرماندهان متوجه شد و نامحسوس آن‌ها را زیر نظر گرفت و در مدت بسیار کمی رد آنها را زد و با کمین و درگیری تعدادی از آنها اسیر یا کشته شدند و ‌اینها هم که برای آنها چیزی می‌بردند دستگیر شدند بعضی مدتی زندانی بودند بعضی تعهد دادن و آزاد شدند. آزاده اردوگاه تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65