✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۱) 💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۱) 🔹دکتر سروش در دومین توصیف و تحلیل بسط فکری اش با جریان ها و موضوعات متنوعی درگیر شده است. دغدغه های فکری و اجتماعی او را نمی توان یکسان معرفی کرد. گاهی مارکسیسم و زمانی معرفت تجربی و در مواردی، معرفت دینی و سپس دین و بعد مسایل سیاسی و اجتماع حکومت جمهوری اسلامی ایران دغدغه و موضوع نگاشته ها و سخنرانی ها او به شمار می آمد. بر این اساس، می توان پنج مرحله را در این رویکرد فرآیند فکری سروش نسبت داد. شایان ذکر است گر چه دغدغه های او سیر تاریخی پیدا می کند، اما این گونه نیست که اگر در مرحله نخست، دغدغه ای داشته و بعد وارد دغدغه دیگری در مرحله دوم شده اند، دست از دغدغه گذشته برداشته است، بلکه دغدغه ها و موضوعات پژوهشی ایشان سیر تکاملی می یابند. 🔸مرحله نخست: دغدغه مقابله با مارکسیست ها(۱) اگر با آثار نخستین دکتر سروش مانند نهاد ناآرام جهان (نظریه فلسفه ملاصدرا درباره حرکت جوهری) و فلسفه تاریخ و ما در کدام جهان زندگی می کنیم و دگماتیسم نقابدار یا ایدئولوژی شیطانی و دانش و ارزش و نقدی و درآمدی بر تضاد دیالکتیکی آشنایی داشته باشید، در می یابید که این دوره از آثار قلمی گرچه مطالعات علمی و فلسفی تلقی می شوند، اما او عمدتا با جریان و فلسفه مارکسیسم در چالش است و نشان می دهد که اولا فلسفه غیر از علم است و نمی توان با مطالب علمی به نظام فلسفی دست یافت؛ ثانيا با توجه به اینکه قانون های علمی ابطال پذیرند و تجربه ها مسبوق به فرضیه ها هستند، پس نمی توانند جهت كل تاریخ را نشان دهند و فلسفه تاریخ را بزایند؛ ثالثا اخلاقیات نیز از علوم تجربی جدایند و رابطه منطقی میان آنها وجود ندارد و مقوله ای به نام اخلاق علمی و اخلاق تکاملی زاییده مغالطه ربط «باید به هست» است. 👇👇 @Taammolate_talabegi