✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۲۰) 💠رکن سوم: معرفت دینی معرفتی بشری است که اوصاف بشر در معرفت پرورده او ریزش می کند و این اوصاف اعم از قوه عاقله می‌باشند و شئون و احوال پست و شریف آدمی در علم او تاثیر می‌گذارند. 🔹این سخن که همه معارف بشری محکوم به احکام عقلانی و غیر عقلانی بشری است، فقط در علوم حصولی تصور دارد گر چه تصديق آن هم به صورت موجبه كلیه قابل اثبات نباشد، ولی در علوم حضوری که عالم مستقيمة با وجود معلوم ارتباط برقرار می کند چنین سخنی ناتمام است، زیرا در این دسته از علوم خطا، انحراف و کج روی معنا ندارد و همه افراد بشر در این علوم، معصوم می باشند. البته بر کسی پوشیده نیست که وقتی عارف یا شخص شهود کننده در صدد تفسیر مکاشفه و درک حضوری خود بشود ناچار است علم حضوری را به علم حصولی تبدیل کند و در بهره گیری از علم حصولی ممکن است دچار لغزش، خطا و انحراف شود. 🔻سروش به گونه ای ادعای خود را در رکن سوم مطرح و تفسیر می کند که گویا معیاری برای تشخیص معرفت مدلل و معلل وجود ندارد و اگر چنین دیدگاهی داشته باشد، نه تنها با مبانی دیگرش که عبارت از تفکیک انگیزه با انگیخته است، منافات دارد، بلکه گرفتار نوعی نسبی گرایی پیچیده می شود که هیچ راه فراری از آن نخواهد داشت. بر خوانندگان مخفی نیست که نسبی گرا با نفی هرگونه معیار سنجش، سخنان و مدعیات خود را نیز گرفتار شک و تردید می کند، اگر نویسنده این نظریه با نسبی گرایی مخالف است و تفکیک انگیزه و انگیخته را می پذیرد و با نظریه دگماتیسم نقابدار همچنان مخالفت می ورزد، در آن صورت نباید بر ریزش اوصاف معلل بشری در مقام شکار و داوری تأکید ورزد. 👇👇 @Taammolate_talabegi