☑️ زندانی که غیرازخدادرنظرنداشت عمری شکنجه دیدوکس از اوخبر نداشت هر روز روزه، بودو به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت جسمش به تخت پاره وبردوش چهار تن آن روز روزگارمسلمان مگر نداشت ممنوع بود کسی به ملاقات او رود یاآن شهید کُشته به زندان پسر نداشت جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت ✅از امام موسى بن جعفر(ع) نقل شده است که فرمودند : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي》 ♦️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، بخدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم تاریخ اینگونه وضعیت امام(ع) را شرح می دهد که؛ 📋《لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِِ》 تا اینکه امام(ع) مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شد و تحت شکنجه های شدید آن لعین قرار گرفت. تا جایی که در پی این شکنجه ها، امام(ع) برای خلاصی از زندان، این دعا را می کردند : 📋《یَا سَیِّدِی! نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ ♦️موسى بن جعفر(ع) در زندان سندى بن شاهک به شهادت رسید و او را به وسیله تابوتى برداشتند و یک نفر در پیشاپیش فریاد می زد : این پیشواى رافضیان است او را بشناسید! 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 ☑️دیگر به کنج زندان بر لب رسیده جانم زهر جفا رسیده بر مغز استخوانم آمد مرا به لب جان کجایی ای رضا جان ازبس ستم کشیدم کاهیده شدتن من کس را نباشد این جا یک لحظه اش بر من آمد مرا به لب جان کجایی ای رضا جان زهر جفای دشمن زد بر دلم شراره این قلب خون که ازخون گردیده پاره پاره آمد مرا به لب جان کجایی ای رضا جان سندی شاهک آمد بر دیدنم شبانه سازد سینه تنم را ضرب تازیانه آمد مرا به لب جان کجایی ای رضا جان در زیر کندو بی یاور و اسیرم از بس کشیدم راضی شدم بمیرم آمد مرا به لب جان کجایی ای رضا جان @tavasolnameh