🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
🌸🍂🌸🍂 📚
#
کنیززیباروی
و
#امامموسیکاظم
✍
مرحوم مجلسی نقل کرده است :
که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی
دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت
کردن به امام موسی بن جعفر علیهالسلام به زندان بردند و منظورش بدنام کردن حضرت بود.
امام پیغام داد :
«
بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
🔺
هارون از این پیام سخت خشمگین شد
و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم،
دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند.
مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت.
با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ،
جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت:
🔺
به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است،
کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد.
هارون پرسید : تو را چه شده؟ گفت : خبر تازهای دارم!
وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود.
به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟
🔺
فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند.
آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟!
نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس
در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا
با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم.
با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد.
هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟
🔺
گفت: نه! به خدا سوگند!
این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم.
هارون (به فردی) گفت :
این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد.
از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح موسی بن جعفر علیهماالسلام را چنین یافتم…
راوی این داستان میگوید :
این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت.
این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم علیهالسلام رخ داد.
📚
بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸
به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇
@Dastanhaeamozande