::: روز سوم ::: حافظ علیه الرحمه می فرماید:📖 عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟ ای خواجه، درد نیست! وگرنه طبیب هست... خدایا، ما عمریست ادای خداپرستان را در می آوریم و شبیه آن ها سخن می گوییم؛ نصیحت می‌کنیم و شماتت و ملامت. اما خودمان هم می دانیم که چیزی در چنته نداریم!📿 نه تنها دریاچه ذهن مان عمقی ندارد و جایی برای شنا کردن و غوطه ور شدن سوالات و چالش هایمان ندارد، که دریچه ذهن مان هم این روز زیر این باران گل و لای توهمات، هم آمده.😏 خدایا، خودت آگاه مان کن، از آنچه که باید در آن اندیشه کرد و خودت بینایی بده تا بشود به آنچه باید، نگریست،🙄 و خودت هشیار مان کن از حال خرابی که باید بحال آن گریست!😢 خدایا، وقتی تو هستی، چرا باید زیر پر و بال مان را نفهمیدن های ما بگیرد. از این مسیر که پروازی در نمی آید! تو از کوتاهی ما درگذر😞🤲 اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ @weblight