ا ﷽ ا / ۵۹ 《اَلسَّلَامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسِاءِ العَالَمِینَ، اَلسَّلَامُ عَلیْکِ یَا وَالِدَةَ الْحُجُجِ عَلَى النَّاسِ اَجْمَعِینَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》 ✅از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده است که ایشان فرمودند : امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای تقسیم کار منزل، به حضور حضرت رسول اکرم(ص) رسیدند و درخواست نمودند که تکلیف هر یک را در امور خانه مشخص فرمایند. سرانجام؛ 📋《فَقَضَی عَلَی فَاطِمَةَ(س) بِخِدْمَتِها مَادُونَ الْبَابِ وَ قَضَی عَلَی عَلِیِِّ(ع) بِما خَلْفَهُ》 ♦️رسول خدا(ص) دستور دادند که حضرت فاطمه(س) کار داخل منزل و امام علی(ع) کار بیرون خانه را انجام دهد. سپس حضرت فاطمه(س) از این تقسیم کار خوشحال شدند و فرمودند : 📋《فَلَا یُعْلَمُ ما دَخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ اِلّا اللَّهَ بِاِکفَائِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَحْمِلُ اَرْقابَ الرِّجالِ》 ♦️خدا می داند که چقدر از این تقسیم خشنود شدم، زیرا رسول خدا(ص) مرا از کارهایی که مردان بر دوش می کشند(و مستلزم ظاهر شدن در بین آنهاست) معاف کرد.(۱) 🏴اما این خوشحالی حضرت فاطمه(س) دوامی نداشت و طولی نکشید که بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(س) تقسیم کار آن دو بزرگوار، بر عکس شد و علی(ع) از جور و ستم اصحاب سقیفه خانه نشین شد و فاطمه(س) برای احقاق حق و دفاع از ولایت و برای سِتاندن حق غصب شده ی خود و همسرش، به مسجد رفت و برای مردم مهاجر و انصار خطبه خواند. وقتی حضرت فاطمه(س) بعد از ایراد خطبه به منزل بازگشت، وقتی مظلومیت امامش را دید، برای اینکه کارهای پلید غاصبان خلافت و حکومت را مجسم کند و بفهماند که این‌ها چه ستم‌ هایی روا داشته‌اند، و شرح جنایات آنها در تاریخ بماند، در خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع)! عَلَیْکَ السَّلَامُ! اِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ!》 ♦️ای پسر ابوطالب(ع)! سلام بر تو! همچون کودکی که در شکم مادر جمع شده و زانو در بغل گرفته، کنج خانه نشسته‌ای! و همانند آدم‌های ظنین و متهم به گوشه‌ای نشسته‌ای! و در ادامه فرمود : 📋《اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ》 ♦️روزی گرگ‌ها را می‌ دریدی و امروز خاک را فرش خود قرار داده‌ای و گوشه‌ای نشسته‌ای! سپس فرمود : 📋《لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی》 ♦️اى کاش قبل از این که به این حالت ذلّتِ ظاهرى بیفتیم، مُرده بودم.(۲) علی ای که فرمود : 📋《فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَ لاَ ذَابٌّ وَ لاَ مُسَاعِدٌ إِلاَّ أَهْلَ بَيْتِي فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ اَلْمَنِيَّةِ》 ♦️به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاوری دارم، و نه کسی که از من دفاع و حمایت می‌کند، جز خانواده‌ ام که مایل نبودم جانشان به خطر بیافتد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : من بیمار، مداوا نکند خوشنودم  غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم  هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد  عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!  اشک بس ریخته ام، هر که ببیند گوید  سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!  گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم  کاش می بودم و غمخوار علی می بودم  زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست  سند مستندم، بازوی خون آلودم!  من نفس می زدم و او کف افسوس به هم  من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!  👤علی انسانى  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۸۱ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۳)الامامة و السیاسة ابن قتیبة، ج۱، ص۱۳۴ منبع : اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham