eitaa logo
مقتل/کامل الزیارات : یارالی آقام
451 دنبال‌کننده
332 عکس
41 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی مولای ما حسین، که جسمش پر از زخم بود 🔸یارالی واژه ای آذری است که به معنی کسی است که بر جسمش زخم فراوان دارد و... کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen مقتل ، روضه: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۷۱ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) يَا فَاطِمَةَ الزَهرَاءَ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا)》🔶🔸 ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در کنار امام علی(علیه السلام) از مردم مدینه طلب یاری کرد. 1️⃣در ملاقات های عمومی : 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《حَمَلَهَا عَلِيٌّ عَلَى أَتَانٍ عَلَيْهِ كِسَاءٌ لَهُ خَمْلٌ فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فِي بُيُوتِ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَهَا》 ♦️امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را بر مرکبی سوار می کرد و چهل روز آن حضرت(س) را بر در خانه مهاجران و انصار می برد. حتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را نیز همراهش بودند. حضرت فاطمه(س) خطاب به آنان می فرمود : 📋《يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ اُنْصُرُوا اَللَّهَ فَإِنِّي اِبْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) بِبَيْعَتِكُمْ قَالَ فَمَا أَعَانَهَا أَحَدٌ وَ لاَ أَجَابَهَا وَ لاَ نَصَرَهَا》 ♦️ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا(ص) بیعت کردید، متهعد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ می کنید او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حال به بیعتتان با رسول خدا عمل نمایید. اما هیچ کدام از آنان او را یاری نکرد و پاسخ او را نداد و یاری اش نکرد.(۱) 2⃣در ملاقات های خصوصی : حضرت فاطمه(س) برای در خواست یاری نزد «معاذ بن جبل» رفت. حضرت(س) به او فرمود : 📋《يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ! إِنِّي قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً وَ قَدْ بَايَعْتَ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ نَفْسَكَ وَ ذُرِّيَّتَكَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ قَدْ غَصَبَنِي عَلَيَّ فَدَكَ وَ أَخْرَجَ وَكِيلِي مِنْهَا》 ♦️ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمدم و طلب یاری دارم تا به آنچه با رسول خدا(ص) بیعت کردی، ذریه اش را یاری نمایی! و آنچه از خود و فرزندانت دفع می کنی از آنان نیز دفع کنی! اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است.  معاذ گفت : 📋《فَمَعِي غَيْرِي؟》 ♦️آیا غیر از من کسی هست؟ حضرت(س) فرمود : 📋《لاَ! مَا أَجَابَنِي أَحَدٌ》 ♦️نه! کسی مرا اجابت نکرد. معاذ گفت : 📋《فَأَيْنَ أَبْلُغُ أَنَا مِنْ نُصْرَتِكَ؟ مَا يَبْلُغُ مِنْ نُصْرَتِي أَنَا وَحْدِي》 ♦️من کجا توان یاری شما را دارم؟ من به تنهایی نمی توانم شما را یاری بدهم! حضرت(س) فرمود : 📋《وَ اَللَّهِ لاَ أُكَلِّمُكَ كَلِمَةً حَتَّى أَجْتَمِعَ أَنَا وَ أَنْتَ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) ثُمَّ اِنْصَرَفَتْ》 ♦️به خدا قسم! کلمه ای با تو حرف نمی زنم تا من و تو نزد رسول اکرم(ص) جمع شویم. سپس حضرت فاطمه(س) از نزد معاذ رفت.(۲) که وقتی مظلومیت امام علی(ع) را می دید، می فرمود : 📋《لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی》 ♦️اى کاش قبل از این که به این حالت ذلّتِ ظاهرى بیفتیم، مُرده بودم.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بعد از پدر به فاطمه دشمن امان نداد از مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد زهرا ندید محسن و گلچین روزگار گل چید و فیض دیدن، بر باغبان نداد   می خواست با پسر بدهد جان به پشت در اما چو بی کسی علی دید جان نداد در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه دشمن امان نداد   هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد  👤قاسم ملکی 📚منابع : ۱)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳ ۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۴ ۳)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت محسن علیه السلام ✅دومین شهید از خاندان اهلبیت(سلام الله علیهم) بعد از حضرت رسول اکرم(ص) حضرت محسن(ع) است. امام جعفر صادق(ع) می فرماید : 📋《أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️اولین جنایتی که در روز قیامت به آن حکم داده خواهد شد، کشته شدن محسن بن علی(ع) است.(۱) «ابن قولویه قمی»(۳۶۹ق) می نویسد : شبی که حضرت رسول اکرم(ص) به سفر «معراج» رفتند، از ایشان خواسته شد تا در مورد سه امتحان الهی صبر پیشه کند. و اما مورد سوم؛ 📋《وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ》 ♦️امّا دخترت، به او ستم روا می‌ شود، در حالی که او طفلی در رحم دارد، او را کتک می‌زنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریمش می شوند، سپس خوار می‌ شود و کسی را برای دفاع از خود نمی‌ یابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط می‌کند وبه شهادت می‌رسد.(۲) «مفضل بن عمر» می گوید : روزی امام صادق(ع) حوادث بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت محسن(ع) را به یاد آورد و برای ما شرح داد، و در آخر ایشان آنقدر گریست که محاسن مبارکشان از شدت گریه، تَر گشت و فرمود : 📋《لَا قَرَّت عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ》 ♦️روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید.(۳) در جریان هجوم مهاجمین و اصحاب سقیفه به بیت حضرت فاطمه(س)، هنگامی که ایشان بین در و دیوار قرار گرفتند، ناله زنان فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 ♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! بنگر که این چنین رفتار با حبیبه ات و دخترت رفتار کردند و سپس فریاد کشید : ای فضّه! به فریادم برس که فرزندم را کشتند.(۴) «ابن حجر عسقلانی»(۸۵۲ق) می نویسد : 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أَسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》 ♦️عُمر لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد که او فرزندی که در رحم داشت را سقط کرد.(۵) «خُصیْبی»(۳۴۶ق) می نویسد : امام صادق(ع) خطاب به مفضل فرمود : در روز قیامت؛ 📋《يَأْتِي مُحَسِّنٌ(ع) مُخَضَّباً بِدَمِهِ تَحْمِلُهُ خَدِيجَةُ(س) ابْنَةُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ(س) ابْنَةُ أَسَدٍ وَ هُمَا جَدَّتَاهُ وَ جُمَانَةُ عَمَّتُهُ ابْنَةُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَسْمَاءُ ابْنَةُ عُمَيْسٍ صَارِخَاتٍ وَ أَيْدِيهِنَّ عَلَى خُدُودِهِنَّ وَ نَوَاصِيهِنَّ مُنْتَشِرَةٌ وَ الْمَلَائِكَةُ تَسْتُرُهُنَّ بِأَجْنِحَتِهَا》 ♦️حضرت محسن(ع) می آید در حالی که او را حضرت خدیجه(س) و فاطمه بنت اسد که دو جدّه او هستند، حمل می کنند. جمانه دختر ابی طالب و اسماء بنت عمیس نیز در آنجا حضور دارند و آنها در همان حالی که فریاد می زنند و دست‌ ها را بر صورت می گذارند و موها پریشان کرده اند و ملائکه ایشان را با بالهایشان می پوشانند.  در همین حال؛ 📋《فَاطِمَةُ(س) أُمُّهُ تَبکِی وَ تَصِیحُ وَ تَقُولُ : ﴿یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾(انبیاء۱۰۳)》 ♦️مادرش فاطمه(س) گریه می کند و فریاد می زند و می گوید : امروز همان روزی است که وعده داده شدید! جبرائیل از جانب محسن(ع) ناله می زند : 📋《إِنِّي مَظْلُومٌ! فَانْتَصِرْ》 ♦️من مظلوم واقع شده ام! مرا یاری کن! در این هنگام؛ حضرت رسول اکرم(ص) محسن(ع) را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند می کند و می گوید : 📋《إِلَهِي صَبَرْنَا فِي الدُّنْيَا احْتِسَاباً وَ هَذَا الْيَوْمَ ﴿تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً﴾(آل عمران۳۰)》 ♦️الهی و سیدی! در دنیا به خاطر تو صبر کردیم و امروز وقت آن است که هر کس آنچه بدی کرده، آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود  پشت در جان علی مرتضی افتاده بود  دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته  آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود  کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق  هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود  مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود  دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود  ۱)بحار، ج۲۸، ص۶۴ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۳۲ ۳)بحار، ج۵۳، ص۲۳ ۴)بحار ج۳۰، ص۲۹۴ ۵)لسان المیزان ج۱، ص۴۰۶ منبع:اسناد المصائب   حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۷ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا فَاطِمَةَ الزَهرا(سلام الله علیها)》🔷🔹 ✅دعای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در لحظات آخر عمر خود این چنین بود : 📋《يَا إِلَهِي! عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعَاً فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَيَاةُ يَا مَوْلَائِي‏》 ♦️خدایا! مرگ مرا به زودى برسان، زيرا زندگى من تيره و تار گرديد.(۱) و آخرین دعاهای فاطمه(س) این چنین بود : 📋《إِلَهِی وَ سَیِّدِی أَسْئَلُکَ بِالَّذینَ أَصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شِیعَتِی وَ شِیعَةِ ذُرِّیَتِی》 ♦️خداوندا! از تو می‌ خواهم به حق انسان‌ هایی که برگزیده‌ ای و به ناله‌ های دو فرزندم در فراق من، از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذر.(۲) هنگامی كه حضرت فاطمه(س) رحلت كرد اسماء بنت عمیس گريبان خود را پاره نمود و خارج شد، آنگاه با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مصادف شد، ايشان به اسماء فرمودند : مادر ما كجاست؟ اسماء جوابى نداد! 📋《فَدَخَلَا الْبَيْتَ فَإِذَا هِيَ مُمْتَدَّةٌ فَحَرَّكَهَا الْحُسَيْنُ(ع) فَإِذَا هِيَ مَيِّتَةٌ فَقَالَ : يَا أَخَاهْ! آجَرَكَ اللَّهُ فِي الْوَالِدَةِ وَ خَرَجَا يُنَادِيَانِ : يَا مُحَمَّدَاهْ! يَا أَحْمَدَاهْ! الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا》 ♦️آنان وارد خانه شدند، ديدند مادر بزرگوارشان خوابيده است. امام حسين(ع) مادر خود را حركت داد ديد از دنيا رفته است. آنگاه در حالى خارج شدند كه مى‏ فرمودند : يا محمّداه! يا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصيبت تو براى ما تجديد شد. 📋《ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِيّاً(ع) وَ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ [فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ] فَغُشِيَ عَلَيْهِ حَتَّى‏ رُشَ‏ عَلَيْهِ‏ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّى أَدْخَلَهُمَا بَيْتَ فَاطِمَةَ(س) وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْكِي وَ تَقُولُ : وَا يَتَامَى مُحَمَّدٍ(ص)! كُنَّا نَتَعَزَّى بِفَاطِمَةَ(س) بَعْدَ مَوْتِ جَدِّكُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّى بَعْدَهَا؟》 ♦️پس از اين جريان متوجه حضرت اميرالمومنین(ع) كه در مسجد بود، شدند و آن حضرت(ع) را از رحلت مادرشان آگاه نمودند. امير المؤمنين على(ع) بعد از شنيدن اين خبرِ دلخراش با صورت بر زمین افتاد و غش كرد. آب به صورت آن حضرت(ع) پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنين(ع) را برداشت و داخل خانه حضرت‏ زهرا(س) شد. اسماء را ديد كه بالاى سر فاطمه(س) نشسته و گريه مى‏ كند و مى‏ گويد : يتيمان حضرت محمّد(ص) چه كنند، بعد از فوت جدّ شما؟ دل ما به فاطمه(س) خوش بود! بعد از فاطمه(س) به چه كسى دل خوش كنيم! 📋《فَكَشَفَ عَلِيٌّ(ع) عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِيهَا فَإِذَا فِيهَا》 ♦️آنگاه حضرت على بن ابى طالب(ع) صورت مبارك فاطمه(س) را باز كرد و رقعه‏ اى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا عَلِيُّ(ع) أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِي مِنْ غَيْرِي حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا(ص) كرده است : فاطمه(س) شهادت مى‏ دهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد(ص) بنده و پيامبر خدا مى‏ باشد. ای على! من فاطمه(س) دختر حضرت محمّد(ص) مى‏ باشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود. يا على(ع)! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه مکن، من تو را به خداوند مى‏ سپارم، و فرزندانم به درود تا روز قيامت!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : حرف سخت است بیاید به زبان من و تو اشک گل کرده به جای سخنان من و تو رازِ افتادن تو، رمز زمین خوردن من رمز و رازی است در این کوچه میان من و تو پر زدی، سوختی و آب شدم ... این دنیا شمع و پروانه ندیده است بسان من و تو می روی محرم من! چاه فقط می فهمد چه کشیدیم از این جور زمانه من و تو ظلمت شهر مرا کشت زمانی که زدیم حرف غسل و کفن و دفن شبانه من و تو خانه از عطر نفس هات هنوز آکنده است کاش می شد بنشینیم به خانه من و تو 👤محمد میرزایی 📚منابع : ۱)بحار، ج۴۳، ص۱۷۷ ۲)نهج الحیاة ص۱۴۸ ۳)بحار ج۴۳، ص۲۱۴ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۸ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ✅امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرماید : 📋《رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ(س) قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْ‏ءٍ》 ♦️مادرم فاطمه(سلام الله علیها) را در شب جمعه ای دیدم که در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال رکوع و سجده بود، تا اینکه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم که برای مردان و زنان مومن دعا می کرد و با اسم آنان را نام می برد و برایشان زیاد دعا می کرد، ولی برای خویش چیزی نمی خواست. پس به ایشان گفتم : 📋《یَا أُمَّاهْ! لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ؟》 ♦️مادرم! چرا آنگونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خود دعا نمی کنی؟ ایشان فرمود : 📋《یَا بُنَیَّ! الْجَّارَ ثُمَّ الدَّارَ!》 ♦️فرزندم! اول همسایه بعد خانه![دیگران مقدم ترند.](۱) 🏴اما مگر به فرموده ی خداوند متعال؛ 📋《هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؟》  ♦️آيا پاداش نيکی و احسان، جز نيکی است؟(الرحمن/۶۰) مردم مدینه و همسایگان حضرت فاطمه(س)، جواب دعای خیر حضرت(س) را اینگونه جواب دادند، که خود حضرت فاطمه(س) با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📋《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📋《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ مَولی أبِی بَکرٍ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أنا حامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ( غلام ابوبکر) گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد و من در آن هنگام باردار بودم پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📋《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن را که بی گناه بود سقط کردم. 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۲) و در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ[عُمَر]، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً..》 ♦️علّت شهادت فاطمه(س)، این بود که قنفذ به دستور عمر، با قبضه‌ی شمشیر، به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن(ع) را سقط شد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بعد از پدر به فاطمه دشمن امان نداد از مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد زهرا ندید محسن و گلچین روزگار گل چید و فیض دیدن، بر باغبان نداد   می خواست با پسر بدهد جان به پشت در اما چو بی کسی علی دید جان نداد در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه دشمن امان نداد   هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد  👤قاسم ملکی 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۴۱ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ ۳)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۹۵ 🔸حضرت امام جواد علیه السلام 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا جَوَادَ الاَئِمِّةِ(ص)》🔷🔹 ✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛ در محضر امام رضا(ع) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(ع) را که خردسال بود محضرش حاضر کردند. امام رضا(ع) فرمود : 📋《هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ》 ♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.(۱) عبدالله بن رزين می گوید : 📋《كُنتُ مُجَاوِرَاً بِالمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص) وَ كَانَ أبُوجَعفَرِِ(ع) يَجِئُ فِي كُلِّ يَومِِ مَعَ الزَّوَالِ إِلَى المَسجِدِ فَيَنزِلُ إِلَى الصَّخرَةِ وَ يَمُرُّ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) وَ يُسَلِّمُ عَلَيهِ وَ يَرجَعُ إِلَى بَيتِ فَاطِمَةَ(س) وَ يَخلَعُ نَعلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلَّي》 ♦️من مجاور مدینه الرسول(ع) بودم، و امام جواد(ع) را می دیدم که، هر روز ظهر به مسجد می آمد و در صحن پیاده می شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) می رفت و بر او سلام می کرد و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا(س) بر می گشت و کفشهایش را بیرون می آورد و می ایستاد و نماز می خواند.(۲) حضرت(ع) علاقه و تعصب ویژه ای نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. در روایتی؛ زكریا بن آدم مى گوید : 📋《إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا(ع) إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ》 ♦️خدمت امام رضا(ع) نشسته بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. پس آن حضرت(ع) از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) به ایشان فرمود : 📋《بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ》 ♦️جانم فدایت! چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) عرض کرد : 📋《فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ(س) أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً》 ♦️به آن چه درباره مادرم، فاطمه زهرا(ع) انجام شد، مى اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه شان را بركَنم. 📋《فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ》 ♦️در این هنگام، امام رضا(ع) او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود : پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت شیعه هستى!(۳) حضرت زهرایی که از پس از خواندن خطبه در مسجد النبی(ص) هنگامی که به منزل بازگشت، به امیرالمؤمنین(ع) فرمود : 📋《..قَدْ أَجْهَدَ فِی خِصَامِی وَ أَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلَامِی》 ♦️همانا او (ابوبكر) كوشش كرد كه با من دشمنی كند و او را در مكالمه اي كه با وی داشتم، دشمن ترين و لجبازترين دشمن ها يافتم.(۴) و از نبود یار و یاوری برای حمایت از خویش و همسرش، خطاب به ابوبکر فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : همین بس است که دردانه ی پدر بودی دوام نسل پدر بودی و پسر بودی درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت برای نخل ولا بهترین ثمر بود خدا به نام شما زد جواد بودن را ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی خدا نخواست فدایی مادرت بشوی که حکمت است پس هر نبود و هر بودی برای دین به جوانیت اکتفا کردی تمام عمر کمت در دل خطر بودی به کوری همه ی چشمهای شور عرب همین بس است که دردانه ی پدر بودی 📝كثيری نژاد 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۶۰ ۳)دلائل الامامه طبری، ص۴۰ ۴)الإحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ حضرت سلامالله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۱ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَیکَ یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءَ(سلام الله علیها) سَيِّدَةَ نِسَاءِ العَالَمِينَ》🔷🔹 ✅قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) در کربلا، مهاجمین به خیمه گاه امام حسین(علیه السلام) حمله کردند. در بين حمله كنندگان، شمر بن ذى الجوشن دست به حمله برد، او با نيزه‌اش به خيمه ی حسين(ع) ضربه‌اى زد و فرياد كشيد : 📋《عَلَيَّ بِالنَّارِ حَتَّى أُحْرِقَ هَذَا اَلْبَيْتَ عَلَى أَهْلِهِ》 ♦️برايم آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش بزنم! زنان فرياد كشيدند و از خيمه خارج شدند! امام حسین(ع) با ديدن اين صحنه، فرياد كشيد : 📋《يَابْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ! أَنْتَ تَدْعُو بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ بَيْتِي عَلَى أَهْلِي؟! حَرَّقَكَ اَللَّهُ بِالنَّارِ!》 ♦️اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‌ خواهى تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بكشانى‌؟! خدا تو را با آتش بسوزاند!(۱) 🏴این یکی از اتفاقاتی بود که در واقعه کربلای سال ۶۱ هجری رخ داد، اما این جنایت، پیشتر از سوی دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در مدینه به وقوع پیوسته بود و سابقه داشته است. شهرستانی می نویسد : 📋《فَأَقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نَّارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 ♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت. سپس گفت : 📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 ♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۲) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : 📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 ♦️ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : 📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّةُ》 ♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آتش زدن به خیمه زبس ظالمانه بود صحرای کربلا همه غرق زبانه بود تاکس میان خیمه نسوزد با اشک وآه رینب میان خیمه وآتش روانه بود سیلی امان نداد به طفلان خسته جان رخسار کودکان همه پرُ از نشانه بود مقصود خصم کشتن آل رسول بود سیلی وتازیانه زدن ها بهانه بود شرمم کُشد که فاش بگویم ولی بپرس از لاله های گوش چرا خون روانه بود بُردند از خیام حرم دشمنان دین گهواره ای که جلوۀ طفلی یگانه بود وقتی شکست سینۀ مولا زسُم اسب آوای واحسین به لبها ترانه بود زینب به یاد توصیه های حسین خود گرم نماز وذکر دعای شبانه بود زان پس چراغ عشق وفائی نشد خموش سرهای روی نیزه چراغ زمانه بود 👤وفایی 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸ ۲)الملل و النحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام رضا علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَضْعَةُ النَّبِیِّ(صلوات الله علیه و آله)》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است. 1⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 ♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 ♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 🔎مورد چهارمی هم هست اما حضرت رسول اکرم(ص) صریحا او را تعبیر به «بَضْعة» نکرده است، بلکه نقل است که «لبابة دختر حارث»(ام الفضل) همسر عباس بن عبدالمطلب، نزد رسول اکرم(ص) آمد و گفت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ حُلْماً مُنْكَراً!!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! من در شب گذشته خواب ناخوشايندی ديدم. حضرت(ص) فرمودند : چه خوابی ديده ای؟ عرض کرد : خيلی سخت است. حضرت(ص) فرمودند : آن چيست؟ گفت : 📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ فَوُضِعَتْ فِي حَجْرِي》 ♦️ديدم قطعه ای از بدن شما جدا شد و در دامانم قرار گرفت. حضرت(ص) فرمودند : 📋《رَأَيْتَ خَيرَاً تَلِدُ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) إِن شَاءَ اللهُ غُلَامَاً فَيَكُونُ فِي حِجْرِكِ》 ♦️خواب خوبی ديده ای! ان شاء الله دخترم فاطمه(سلام الله علیها) پسری به دنيا می آورد که در دامان تو جای می گيرد و تو از او پرورش و نگه داری می کنی! ام الفضل می گوید : 📋《فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) الْحُسَيْنَ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَكَانَ فِي حِجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) امام حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد، او همانگونه که رسول اکرم(ص) فرموده بود، در دامن من پرورش یافت.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است   ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است   چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه(ص) با آبروتر است   ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است 👤لطیفیان 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۳۲۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۸ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام اولین شخصیتی که روضه امام حسین(علیه السلام) را خواند، وجود مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بود. 1️⃣یکبار برای : 👤مرحوم مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) در آینده را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت، شک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(س) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۱) از آن پس؛ 📋《كَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ كَرِهَتْ وَضْعَهُ》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) به امام حسین(ع) حامله بود، خوشحال نبود و وقتی که امام حسین(ع) به دنیا آمد، حضرت فاطمه(س) از به دنیا آمدن فرزندش مسرور نشد.(۲) و همواره گريه می كرد و می فرمود : 📋《يَا لَيْتَنِي! لَمْ أَلِدْهُ》 ♦️ای كاش! حسین(علیه السلام) را به دنيا نياورده بودم.(۳) 2️⃣یکبار هم برای اصحاب و یاران : 👤«سید بن طاووس»(۶۶۴ق) می نویسد : حضرت رسول اکرم(ص) زمانی که امام حسین(ع) دو ساله بودند، به سفری رفتند که در بین راه در مکانی توقف نمودند و آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را قرائت کردند و گریستند. در این هنگام؛ اصحاب ایشان علت گریه را جویا شدند که حضرت(ص) فرمود : 📋《هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنْ أَرْضٍ بِشَطِّ الْفُرَاتِ يُقَالُ لَهَا «كَرْبَلَاءُ» يُقْتَلُ عَلَيْهَا وَلَدِيَ الْحُسَيْنُ(ع) بْنُ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️این جبرئیل است که از سرزمینی در کنار رود فرات به نام کربلا خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه(علیهما‌ السلام) در آنجا به شهادت می‌رسد. اصحاب پرسیدند : ای رسول خدا(ص) قاتل او کیست؟ حضرت(ص) فرمود : مردی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند؛ گویا اکنون محل شهادت و محل دفنش را می‌ بینم. حضرت رسول اکرم(ص) با غم و‌ اندوه تمام از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند. در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقابل ایشان بودند. وقتی خطبه ایشان تمام شد دست راست خود را بر سر امام حسن(ع) و دست چپ را بر سر امام حسین(ع) گذاشتند، سپس سر را به آسمان بلند کردند و عرضه داشت : 📋《اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ نَبِيُّكَ وَ هَذَانِ أَطَائِبُ عِتْرَتِي وَ خِيَارُ ذُرِّيَّتِي وَ أُرُومَتِي وَ مَنْ أُخَلِّفُهُمَا فِي أُمَّتِي》 ♦️خداوند! محمد(ص) بنده و پیامبر توست و این دو از پاک‌ ترین و بهترین عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترین کسانی‌اند که بعد از خود در میان امتم به جای می‌گذارم. و در ادامه فرمود : جبرئیل به من خبر داده که این فرزندم حسین(ع) را مورد اهانت قرار می‌دهند و شهیدش می‌ کنند. سپس فرمود : 📋《اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِي قَتْلِهِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُبَارِكْ فِي قَاتِلِهِ وَ خَاذِلِهِ》 ♦️خداوندا شهادتش را برایش مبارک گردان و او را از سروران شهداء قرار بده. خداوندا! مبارک نگردان کسی را که به او اهانت کرده و قاتل اوست. راوی می‌گوید : مردم در مسجد از شدت گریه، ضجه و فریاد می‌ زدند، در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《تَبْكُونَهُ وَ لَا تَنْصُرُونَهُ؟!》 ♦️آیا برایش گریه می کنید و یاری اش نمی‌ کنید؟!(۴) ۱)بحار ج۴۴، ص۲۹۳ ۲)كامل الزيارات  ص۵۴ ۳)کمال الدین ج‏۱، ص۲۸۳ ۴)اللهوف ص۱۸ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ✅روزهای آخر عمر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در حالی سپری می شد که ایشان در حال گریه بودند. امیرالمومنین(علیه السلام) از ایشان پرسید : «یَا سَیِّدَتِی! مَا یُبْکِیکِ؟» ♦️ای سرور من! چرا گریه می کنی؟ حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گفت : «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی» ♦️برای سختیهائی گریه می کنم که تو بعد از من خواهی دید.(۱) بعد از شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام) نیز گریست، ولی دیگر فاطمه ای نبود که ایشان نیز دلیل گریه اش را بگوید، به خاطر همین، خود ایشان در قالب شعری فرمود : «لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الحَیَاةِ، إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي» ♦️بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود، و اکنون گریه می‌ کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۵ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ﴿السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَظلُومَةَ﴾ ✅در مورد اواخر عمر شریف روایت شده که؛ «فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ» ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ(علیهم السلام)》🔷🔹 ✅طبق روایات، در هنگام دفن سه معصوم، قبر به صورت آماده و حفر شده مهیّا بوده است. 1⃣هنگام دفن :👇 ✍علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : هنگامی که امام علی(علیه السلام) شبانه به همراه گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام)، جنازه مطهر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را تشییع می کردند و به سمت قبرستان می بردند. در این هنگام؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(علیه السلام) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(علیه السلام)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(علیه السلام) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 2⃣هنگام دفن :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : امام علی(علیه السلام) در هنگام شهادت در طی وصیتی به امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) فرمود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت را بر روی من بچينيد.(۲) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 3⃣هنگام دفن و شهدای کربلا :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر   اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر، شب آخر   انگار همین چند شب پیش شبانه آمد چه به روز دل حیدر، شب آخر   حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده ست ز کوثر، شب آخر   با اشک غریبانه ی خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر، شب آخر   از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر 👤رحیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۳۰ 🔸حضرت رسول اکرم ﷺ 🔸حضرت فاطمه الزهرا 🔸حضرت رقیه خاتون‌ سلام الله علیها 《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》 ✅حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید : 📋《غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ! فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ : أَرِنِی الْقَمِیصَ! فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 ♦️وقتی پیامبر اکرم(ص) را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم. فاطمه(س) همواره از من می خواست که آن پیراهن را به نشان دهم. و هنگامی که آن را می بویید، بیهوش می شد و من هم وقتی این جریان را دیدم، آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کردم.(۱) اما یه طفل سه چهار ساله ای هم هست که وقتی تو خرابه ی شام، بهانه ی پدرش رو کرد، سر بریده پدر رو روی دامن او گذاشتند. 🏴عمادالدین طبری می‌‌ نويسد که؛ در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. 📋《کانَ لِلحُسَینِ(ع) بِنتُ صَغیرَة لَها أربَعَ سِنینَ، قامَت لَیلةً مِن مَنامِها و قالَت : أَینَ أبی الحُسَینِ(ع)؟》 ♦️امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : پدرم حسین(ع) کجاست؟ 📋《فَإنِّی رأیَتُهُ الساعةَ فی المَنامِ مُضطَرِباً شَدیداً》 ♦️من اکنون اورا در خواب دیدم! 📋《فَلَمَّا سَمِعنَ النِسوَةُ ذلکَ، بَکینَ و بَکَى مَعَهُنَّ سائرُ الَأطفالِ و ارتَفَعَ العَویلُ》 ♦️چون زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. 📋《فَانتَبَهَ یَزیدُ مِن نَومِه و قالَ : ما الخَبَرُ؟ فَفَحَصَوا عَنِ الواقعَة و قَصُوها عَلیَه!》 ♦️یزید بیدار شد و پرسید : چه‌ خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند. 📋《فَأَمَرَ بأَن یَذهَبُوا بِرأسِ أبَیها إِلیها، فَأتُوا بِالرَأسِ الشَریفِ و جَعَلُوُه فی حِجرِها》 ♦️یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید. پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد. 📋《فَقالَت : ما هذا راسُ؟》 ♦️آن دختر گفت : این سر کیست؟! 📋《قالُوا: رأسُ أبیک!》 ♦️گفتند : سر پدرت! 📋《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》 ♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۲) در نقلی دیگر آمده است که وقتی رقیه(س) سر بریده ی پدر را به دامان گرفت، شروع کرد به صحبت کردن و درد و دل کردن با سر مطهر! در حالی که می گفت : 📋《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 ♦️پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۳) در نقلی دیگر آمده است که؛ هنگام خروج اسرای کربلا از شام، حضرت زینب(س) سر از محمل بیرون آورد و خطاب به اهل شام فرمود : 📋《يَا أهلَ الشَّامِ! لَقَد أَودَعنَاكُم فِي هَذِهِ الخَرَابَةِ أَمَانَةً!》 ♦️ای اهل شام! امانتی را در این خرابه به شما می سپارم و می روم.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بلبلی امشب به ویران نغمه خوانی می‌کند تلخ‌کامی دیده و شیرین‌زبانی می‌کند دعوت از مهمان بجا آورده در بزم یزید و ز وفای عهد مهمان قدردانی می‌کند اشک و مژگان آب و جارو کرده آن ویرانه را بین چه با احساس طفلی میزبانی می‌کند دیده ی اختر شمارش بر پدر روشن شده ست مه به روی دامن و اختر فشانی می‌کند گرچه طفل است و زمان جست و خیز او ولی شکوه چون پیران زدرد و ناتوانی می‌کند گفت: بهر دیدن تو زنده ماندم تاکنون مرگ دیر است از چه با من سرگرانی می‌کند؟ بهر ره رفتن زطفلان دگر گیرم کمک کودکت جان بر لب است و سخت جانی می‌کند 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۷ ۲)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۳)المنتخب طريحی، صص۱۳۷_۱۳۶ ۴)ریاض القدس قزوینی، ج۲، ص۳۲۷ حضرت ﷺ حضرت‌ ﷺ حضرت ﷺ حضرت خاتون سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham @azizamhosen