eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
228 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۳۵ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها خاکسپاری توسط :👇 ✅در روایتی دیگر آمده است که؛ هنگامی که تابوت حضرت فاطمه(س) را برای خاکسپاری مهیا کردند؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️ناگهان در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(ع)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(ع) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۶ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها امانت برگردانده شد! ✅ابن شهر آشوب هنگام دفن حضرت فاطمه(س)؛ 📋《أَنَّهُ لَمَّا صَارَ بِهَا إِلَى الْقَبْرِ الْمُبَارَکِ خَرَجَتْ یَدٌ فَتَنَاوَلَهَا وَ انْصَرَفَ!》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) را در قبر گذاشتند، دستی بیرون آمد و جنازه را گرفته، درون قبر نهاد و ناپدید گشت.(۱) 👤شیخ طوسی 📋 《فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ الله(ص) فَقَالَ : السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ الله(ص) عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ الْحُزْنِ الَّذِي حَلَّ بِي لِفِرَاقِكَ لَمَوْضِعَ التَّعَزِّي، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي، وَ غَمَضْتُكَ بِيَدِي، وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي، نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ نِعْمَ الْقَبُولُ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏》 ♦️هنگامی که حضرت علی(ع) فاطمه(س) را دفن نمود، وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه‏ هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول اکرم(ص) گرداند و گفت : اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه‏ ات و نور ديده‏ ات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول الله(ص) صبرم در فراق دختر برگزيده‏ ات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده، جز اينكه در تأسى من به سنّت تو و در اندوهى كه با جدائى تو بر من فرود آمد جاى صبر و بردبارى باقى است. هنگام جان دادن سرت به سينه من چسبيده بود و من تو را در لحد آرامگاهت نهادم و تو را با دست خود به زير خاك پنهان نمودم، و خودم شخصا امورت را به عهده گرفتم، آرى در كتاب خدا آيه‏ اى است كه سبب می شود مصيبت‏ها را با آغوش باز بپذيريم. ما همه از آن خدائيم و همه بسوى او باز خواهيم گشت.(۲) سپس فرمود 《قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ‏ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ الله(ص)! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ‏ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ، كَمَدٌ مُقَيِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو، وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ‏》 ♦️به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا(س) خيلى سريع از دستم ربوده شد. اى رسول خدا(ص) اكنون ديگر چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مى‏ كند! امّا اندوهم هميشگى گشته، و شبم به بيدارى كشيده، اندوه هرگز از دلم رخت نبندد تا آنگاه كه خداوند همان سرايى را كه تو در آن مقيم گشته‏ اى برايم برگزيند.  غصّه‏ اى دارم بس دلخراش، و اندوهى دارم هيجان انگيز، چه زود ميان ما جدائى افتاد، من به خداوند شكوه مى‏ برم. و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش مى‏ دهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمى‏ يافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى مى‏ كند و او بهترين داوران است.(۳) 《أَنَّهُ سَوَّى قَبْرَهَا مَعَ الْأَرْضِ مُسْتَوِیَاً وَ قَالُوا سَوَّى حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 ♦️امام على قبر فاطمه را با زمین یكسان نمود و تعداد هفت قبر شبیه به قبر فاطمه درست کرد تا قبر آن بانو شناخته‏ نشود.(۴) و در روایتی؛ 📋《أَنَّهُ رَشَّ أَرْبَعِینَ قَبْراً حَتَّى لَا یَبِینَ قَبْرُهَا مِنْ غَیْرِهِ مِنَ الْقُبُورِ فَیُصَلُّوا عَلَیْهَا》 ♦️امام علی(ع) چهل قبر براى حضرت فاطمه(س) ترتیب داد، تا قبر واقعى آن بانو تشخیص داده نشود و كسى حتى بر قبر او نماز نخواند.(۵) ۱-۴-۵)مناقب ۲)أمالی طوسی ۳)الکافی کلینی تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۷ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 📋شعر جانسوز برای : ✅بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام على(ع) در فراق محبوبه اش پيوسته مى سرود : 📋《كُنَّا كَزَوجٍ حَامَّةٍ فِى اَيكَةٍ، مُتَمتِّعينِ بِصِحَّةٍ و شَبابٍ، دَخَلَ الزّمانُ وفَرَّقَ بَينَنَا، إنَّ الزَمانَ مُفرِّقُ الأَحبَابِ!》 ♦️ما همانند یک جفت کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم. روزگار آمد و ميان ما جدايى انداخت. و این عادتِ روزگار است که بین دوستان جدایی می افکند. گاهى امام على(ع) از تاريكی شب بهره می برد و به زیارت قبر مطهر زهرایش(س) می رفت و از دور مى ايستاد و با فاطمه(س) سخن مى گفت، و سلام مى كرد، بعد خودش گله مى كرد و بعد گله خودش را از زبان زهرای مرضیه(س) جواب مى داد : 📋《مَا لِى وَقَفتُ عَلى القُبوُرِ مُسلِّماً، قبرَ الحَبِيْبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي!》 ♦️چرا من ايستاده ام به قبر حبيبم سلام مى كنم، درحالی که او به من جواب نمى دهد؟ 📋《حَبِيبُ مَالكِ لا تَردُّ جَوابَنا، انسَيتَ بَعدِى خُلَّةَ الاَحبابِ؟》 ♦️اى دوست! چرا جواب ما را نمى دهى؟  آيا وقتی از پيش ما رفتى دوستى را فراموش كردى؟ ديگر ما در دل تو جايى نداريم؟ بعد خود امام(ع) از زبان حضرت زهرا(س) جواب مى دهد : 📋《قَالَ الحَبِيبُ وَ كَيفَ لِى بِجَوَابِكُم؟ وَ انَا رَهِينُ جَنادِلٍ و تُرابٍ》 ♦️دوست به من پاسخ گفت : اين چه انتظارى است كه كه از من دارى؟ مگر نمى دانى كه من در زير صخره ها و خاك محبوس هستم؟ 📋《أكلُ التُرَابُ مَحَاسِني فَنَسِيتُكُم، وَ حَجَبتُ عَن أهلِي وَ عَن أَبرَابِي》 ♦️خاك همه خوبيها و زيبايي هايم را پوشانيد تا جايي كه شما را فراموش كردم و از خانواده و همسالان خود پنهان گشتم.(۱) وقتی امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) از دفن دختر پیامبر(ص) فراغت یافت، بر سر قبر ایشان ایستاد و این دو بیت را خواند : 📜《لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيْلَينِ فُرْقَةً، وَكُلُِّ الذِيْ دُوْنَ المَمَاتِ قَلِيْلُ، وَإنَّ افْتِقَادِي فَاطِمَاً بَعْدَ أحْمَدِ، دَلِيْلٌ عَلَى أنْ لا يَدُومُ خَـــلِيْلُ》 ♦️برای هر دوستی جدایی و فراقی است و این دوریها و فراق است که پایان ناپذیر است. فقدان فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) تنها دلیل برای کوتاه بودن دوستی ها است.(۲) حضرت(ع) در جایی دیگر سروده است : 📋《حبِیبٌ لَیسَ یَعدِلُهُ حَبِیبٌ، وَ مَا لِسَواهُ فِی قَلبِی نَصِیبٌ، حَبِیبٌ غَابَ عَن عَینی وَ جِسمِی، وَ عَن قـَــــلبِی حَبِـــیبِی لَا یَغیِبُ》 ♦️معشوق من كسیست كه همانندش پيدا نمی شود. و جز او هيچ كس سهمی از قلبم ندارد. اگرچه كسی كه دوستش داشتم از كنارم رفت! اما هرگز از قلبم بيرون نخواهد رفت!(۳) 📚منابع : ۱)دیوان امام علی(ع)، ص۱۵ ۲)الاخبار الموفقیات ابن بکار، ص۱۹۴ ۳)دیوان امام علی(ع)، ص۸۹ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا ✅امام موسی کاظم(علیه السلام) : ا «إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ» ♦️حضرت فاطمه(سلام الله علیها) صدیقه ی شهیده است. 📚الکافی کلینی، ج۲، ص۴۸۹ «اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ» حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا /۴۱ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ﴿السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّةِ النُجَبَاءِ﴾ ✅روزی حضرت رسول اکرم(ص) نشسته بودند و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به همراه امام علی(علیه السلام) بر ایشان وارد شدند. در این هنگام؛ اشک حضرت رسول اکرم(ص) با ديدن آن دو جاری شد، وقتی از ایشان علت گريه بر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را پرسيدند، فرمود : «وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا» ♦️زمانی كه فاطمه(سلام الله علیها) را ديدم، به ياد صحنه ای افتادم كه پس از من برای او رخ خواهد داد. گويا می بينم ذلّت وارد خانه ی او شده و حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شكسته شده و فرزندی را كه در رحم دارد، سقط شده است.(۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منبع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۴ حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا / ۵۸ 《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》 ✅از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تَر شد. به ایشان عرض شد : 📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️ای رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنید؟ ایشان فرمودند : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه(سلام الله علیها) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : پدر جان! اما احدى از امّتِ من، به فریاد او نمى رسد.(۱) 🏴حضرت رسول اکرم(ص) کدام واقعه را پیش بینی می کردند و از کدام واقعه سخن می گفتند؟!! از همان واقعه ای که بعد از شهادت رسول اکرم(ص)، در حالی که ایشان این قدر به مودّت و محبت و احترام به اهل بیتش را سفارش کرده بود، اما وقتی مهاجمین به خانه ی امام علی(علیه السلام) حمله ور شدند، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت درآمد و بعد از جسارت «عمر بن خطاب» به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود : 📋《یَا اَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : یادمان باشد ولایت یادگار فاطمه است هر که مولایش علی شد از تبار فاطمه است یادمان باشد فداییّ علیّ مرتضی بازوی بشکسته و چشمان زار فاطمه است یادمان باشد که آثار حمایت از علی روی چشمان کبود و اشک بار فاطمه است یادمان باشد که سیلی زد عدو بر روی او بیت الاحزان شاهد چشمان تار فاطمه است یادمان باشد که پیغمبر سفارش کرده بود در میان عرش حتی بی قرار فاطمه است یادمان باشد عدو سیلی زد و خندید و رفت حضرت محسن بلا شک رازدار فاطمه است آن که سیلی زد بر او گوش فلک را پاره کرد هستی از روز ازل دور مدار فاطمه است 👤رضا باقریان 📚منابع : ۱)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ منبع : اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا / ۵۹ 《اَلسَّلَامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسِاءِ العَالَمِینَ، اَلسَّلَامُ عَلیْکِ یَا وَالِدَةَ الْحُجُجِ عَلَى النَّاسِ اَجْمَعِینَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》 ✅از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده است که ایشان فرمودند : امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای تقسیم کار منزل، به حضور حضرت رسول اکرم(ص) رسیدند و درخواست نمودند که تکلیف هر یک را در امور خانه مشخص فرمایند. سرانجام؛ 📋《فَقَضَی عَلَی فَاطِمَةَ(س) بِخِدْمَتِها مَادُونَ الْبَابِ وَ قَضَی عَلَی عَلِیِِّ(ع) بِما خَلْفَهُ》 ♦️رسول خدا(ص) دستور دادند که حضرت فاطمه(س) کار داخل منزل و امام علی(ع) کار بیرون خانه را انجام دهد. سپس حضرت فاطمه(س) از این تقسیم کار خوشحال شدند و فرمودند : 📋《فَلَا یُعْلَمُ ما دَخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ اِلّا اللَّهَ بِاِکفَائِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَحْمِلُ اَرْقابَ الرِّجالِ》 ♦️خدا می داند که چقدر از این تقسیم خشنود شدم، زیرا رسول خدا(ص) مرا از کارهایی که مردان بر دوش می کشند(و مستلزم ظاهر شدن در بین آنهاست) معاف کرد.(۱) 🏴اما این خوشحالی حضرت فاطمه(س) دوامی نداشت و طولی نکشید که بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(س) تقسیم کار آن دو بزرگوار، بر عکس شد و علی(ع) از جور و ستم اصحاب سقیفه خانه نشین شد و فاطمه(س) برای احقاق حق و دفاع از ولایت و برای سِتاندن حق غصب شده ی خود و همسرش، به مسجد رفت و برای مردم مهاجر و انصار خطبه خواند. وقتی حضرت فاطمه(س) بعد از ایراد خطبه به منزل بازگشت، وقتی مظلومیت امامش را دید، برای اینکه کارهای پلید غاصبان خلافت و حکومت را مجسم کند و بفهماند که این‌ها چه ستم‌ هایی روا داشته‌اند، و شرح جنایات آنها در تاریخ بماند، در خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع)! عَلَیْکَ السَّلَامُ! اِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ!》 ♦️ای پسر ابوطالب(ع)! سلام بر تو! همچون کودکی که در شکم مادر جمع شده و زانو در بغل گرفته، کنج خانه نشسته‌ای! و همانند آدم‌های ظنین و متهم به گوشه‌ای نشسته‌ای! و در ادامه فرمود : 📋《اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ》 ♦️روزی گرگ‌ها را می‌ دریدی و امروز خاک را فرش خود قرار داده‌ای و گوشه‌ای نشسته‌ای! سپس فرمود : 📋《لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی》 ♦️اى کاش قبل از این که به این حالت ذلّتِ ظاهرى بیفتیم، مُرده بودم.(۲) علی ای که فرمود : 📋《فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَ لاَ ذَابٌّ وَ لاَ مُسَاعِدٌ إِلاَّ أَهْلَ بَيْتِي فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ اَلْمَنِيَّةِ》 ♦️به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاوری دارم، و نه کسی که از من دفاع و حمایت می‌کند، جز خانواده‌ ام که مایل نبودم جانشان به خطر بیافتد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : من بیمار، مداوا نکند خوشنودم  غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم  هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد  عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!  اشک بس ریخته ام، هر که ببیند گوید  سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!  گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم  کاش می بودم و غمخوار علی می بودم  زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست  سند مستندم، بازوی خون آلودم!  من نفس می زدم و او کف افسوس به هم  من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!  👤علی انسانى  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۸۱ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۳)الامامة و السیاسة ابن قتیبة، ج۱، ص۱۳۴ منبع : اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۲ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّةِ النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَةَ الزَهرَاءَ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا) ✅در روایات آمده است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اواخر عمر شریفشان در دو جا تبسم و لبخند به لب داشتند. 1⃣هنگام شنیدن خبر شهادت خود از حضرت رسول اکرم(ص) : در این باره عایشه در شرح لحظات آخر عمر رسول اکرم(ص) نقل می کند که؛ 📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَةَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ》 ♦️هنگامى که حضرت رسول اکرم(ص) بیمار شدند، در ساعات آخر عمر، دخترش فاطمه(سلام الله علیها) را به حضورش فراخواند و لحظاتی باهم به نجوا و صحبت محرمانه پرداختند، من از دور دیدم که فاطمه(سلام الله علیها) نخست گریه کرد و سپس خندید. من از این کار تعجب کرده و از دختر رسول اکرم(ص) پرسیدم: ای فاطمه(س)! با رسول خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟ او ابتدا از فاش کردن این موضوع خودداری کرد، ولی پس از رحلت رسول اکرم(ص) وقتی مجدد از او خواستم که آن را بگوید، گفت : 📋《أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ》 ♦️پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود : اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱) 2⃣هنگام ساخت تابوت به پیشنهاد «اسماء بنت عُمیس» : در روایتی از «اسماء بنت عمیس» نقل شده است که بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خطاب به اسماء فرمود : 📋《أَلَا تَرَیْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ؟ فَلَا تَحْمِلِینِی عَلَى سَرِیرٍ ظَاهِرٍ》 ♦️آیا نمی‌ بینی من در چه حالی هستم؟ مبادا مرا روی تخته‌ای بگذارید که جنازه‌ ام ظاهر باشد. «گویا تابوتهای آن‌ زمان همانند نردبانى بدون دیوار بوده، وجنازه را روى آن مى‌گذاشتند، و جنازه مشخّص مى‌ شد و پارچه‌ اى روى جنازه‌ ى آنها مى‌انداختند و حجم جسم آنها از زیر پارچه پیدا بود، و هر کس آن ها را می دید تشخیص مى‌ داد که آن مرده، مرد است یا زن!» اسماء گفت : 📋《لَا لَعَمْرِی وَ لَکِنْ أَصْنَعُ نَعْشاً کَمَا رَأَیْتُ یُصْنَعُ بِالْحَبَشَةِ》 ♦️نه! به جان خودم قسم! بلکه نظیر آن تابوتی را برای تو درست می‌ کنم که در حبشه دیده بودم. فاطمه(سلام الله علیها) فرمود : 📋《فَأَرِینِیهِ》 ♦️پس نمونه‌ی آن را به من نشان بده. 📋《فَأَرْسَلَتْ إِلَى جَرَائِدَ رَطْبَةٍ فَقُطِّعَتْ مِنَ الْأَسْوَاقِ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى السَّرِیرِ نَعْشاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَا کَانَ النَّعْشُ فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِیَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا یَوْمَئِذِِ》 ♦️اسماء افرادی رد فرستاد تا از بازار شاخه‌ های تازه‌ی خرما آوردند و آن تابوتی را که در حبشه دیده بود را ساخت و آن اوّلین تابوتی بود که ساخته شد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس از دیدن آن تابوت خندان شد و هیچ وقت غیر از آن موقع خندان نشده بود.(۲) در روایتی دیگر آمده که حضرت(سلام الله علیها) وقتی تابوت را مشاهده نمود، به اسماء فرمود : 📋《اُسْتُرِينِي سَتَرَكِ اَللَّهُ مِنَ اَلنَّارِ》 ♦️حجم بدنم را بپوشان که خداوند متعال بدنت را از آتش دوزخ مستور گرداند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای خوش آن روزی که ما، در خانه مادر داشتیم  دیده از دیدار رخشارش، منور داشتیم  هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی  ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!  ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم  کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند  ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم کاش محسن را نمی‏کشتند، تا ما غنچه‏ یی  یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم  جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم این در و دیوار می‏گرید به حال ما، که ما  مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم مادر ما، رفت از دنیا در آن حالی که ما  گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم 👤سازگار 📚منابع : ۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰ ۲)کشف الغمّه اربلی، ج۱، ص۵۰۳ ۳)تهذیب الاحکام طوسی، ج۱، ص۴۶۹ منبع: اسنادالمصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۳ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ✅شیخ صدوق روایت كرده است که؛ وقتى حضرت رسول اکرم(ص) از رحلت کرد، بلال حبشی از گفتن اذان خوددارى نمود و گفت : من بعد از رسول خدا(ص) دیگر براى احدى اذان نخواهم گفت. روزى حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ‏ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی بِالْأَذَانِ!》 ♦️دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. وقتی این سخن فاطمه(س) به گوش بلال رسید، بلافاصله مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت؛ «اللَّهُ أَكْبَرُ» حضرت فاطمه(س) به یاد روزگاری که بلال برای پدرش رسول اکرم(ص) اذان میگفت، افتاد و گریست. اما زمانى كه بلال گفت : «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص)» 📋《شَهَقَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا》 ♦️فاطمه(س) صیحه‏ اى زد و با صورت به زمین افتاد و از هوش رفت. در این هنگام مردم به بلال گفتند : 📋《أَمْسِكْ یَا بِلَالُ! فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ》 ♦️بلال از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است و بلال به ناچار اذان را تمام نكرده، قطع نمود. پس از آنكه فاطمه(س) به هوش آمد به بلال فرمود : اذان را تمام كن! ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت(س) گفت : 📋《یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ! إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ‏》 ♦️اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مى‏ شنوى و این همه ناراحت مى‏ شوى، مى‏ ترسم. لذا حضرت فاطمه(س) بلال را معاف نمود.(۱) 🏴اینجا حضرت فاطمه(س) فقط صدای اذانی را شنید که بلال نام پدر گرامیشان را در آن، به احترام یاد کرده بود، ولی این مصیبت به قدری برای ایشان سنگین بود، که توان ایستادن نداشت و از هوش رفت و زنان مدینه برای دلداری و تسلّی خاطر ایشان، اطراف حضرت(ع) را گرفتند و برای زیارت مزار حضرت رسول اکرم(ص)، به سمت قبر مطهر ایشان بردند. ولی دلها بسوزد برای عمّه ی سادات، حضرت زینب کبری(س) که در شام با صدای ساز و دهل و طبل و دف و بوق از برادرش یاد کردند. و وقتی احساس دلتنگی می کرد سر بریده ی برادرش را در مقابل خودش، بر روی نیزه مشاهده می کرد. در مقاتل آمده است؛ وقتی کاروان اسرای اهل بیت(علیهم السلام) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند، آن روز، روز اوّل ماه صفر بود که سر مبارک امام حسين(ع) را به شام وارد کردند. 📋《وَ هُوَ عَيدٌ عِندَ بَنِي أُمَيَّةَ》 ♦️آن روز، نزد بنى أَميّه، عيد بود.(۲) 📋《فَوَقَفُوهُم عَن الدُخُولِ ثَلاثَةَ أَیّامِِ وَ حَبَسُوُهُم هُنَاکَ، حَتَّى تَتَوَفَّرَ زِینَةَ الشَّامِ》 ♦️اهل بیت(علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند. در این حین شهر را به بهترین شکل زینت کردند. 📋《ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ》 ♦️سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند.(۳) 📋《وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَ عِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ》 ♦️اهل شام در نهایت شادمانی و خوشحالی بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند.(۴) در این روز، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) صورت نگرفت! {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است اذان بگو كه اذان تو ،آسمان رنگ است اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند، افشا كن كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر(ص) نصیب آینه های خدا نما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مكّدر از زنگ است بگو كه فاطمه(ص) در حشر اگر ناز كند كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است 👤غفور زاده ۱)من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۳، ص۱۳۷ ۲)المصباح کفهمی، ص۵۱۰ ۳)حیاة الامام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ ۴)بحارمجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷ حضرت سلام الله علیها حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۴ 🔸حضرت رباب علیها السلام 🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا رَبَابَ بِنتَ إِمرَؤُالقَیسِ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅امام علی(علیه السلام) می فرماید : هنگام رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، وقتی بدن مطهر ایشان را که غسل می دادم، پیراهن مبارکش را به عنوان تبرّک نزد خود نگاه داشتم. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز از این ماجرا باخبر بود و هرگاه دلتنگ پدر می شد، آن پیراهن را طلب می کرد و می فرمود : 📋《أَرِنِی الْقَمِیصَ》 ♦️ پیراهن پدرم را به من نشان بده. هرگاه پیراهن را به ایشان می دادم، آن را به آغوش می کشید و می بویید و می گریست. 📋《فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 ♦️و هرگاه هم پیراهن را می بویید، [از شدت حزن و اندوه فراق] بیهوش می شد، و من هم وقتی این حالت را دیدم، به ناچار آن پیراهن را از چشمان او پنهان کردم.(۱) 🏴یا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)! شما هر وقت پیراهن پدر بزرگوارتان را می دیدید، تاب نمی آوردید و از شدت حُزن میگریستید و وقتی آن را به آغوش می کشیدید، تسکین می یافتید، اما دلا بسوزد به حال رباب(سلام الله علیها)، آن هنگام که بعد از واقعه ی کربلا، وقتی به همراه اسرای کربلا به کوفه رسید، در مجلس عبیدالله بن زیاد، وقتی آن لعین با چوب خیزران بر لب و دندان مطهر امام حسین(علیه السلام) جسارت کرد، رباب(سلام الله علیها) این صحنه را دید، و بی‌ تاب شد. در این هنگام؛ 📋《أَخَذَتِ الرَّأسَ وَ وَضَعَتْهُ فِی حَجْرِهَا وَ قَبَّلَتْهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را برداشت و به آغوش کشید و بوسید و نوحه‌ سرایی کرد و گفت : 📋《وَاحُسَيناً! فَلَا نَسِيتُ حُسَينَاً أَقصَدَتْهُ أَسِنَّةُ الأَعدَاءِ غادَرُوهُ بِكَرْبَلَاءَ صَرِيعَاً لَا سَقَى اللَّهُ جَانِبَي كَرْبَلاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۲) پس از واقعه ی عاشورا نیز، حضرت رباب(سلام الله علیها) بسیار اندوهگین بودند و سوز ایشان باعث شد سروده هایی برای همسرشان داشته باشند. 📋《اِنَّ الَّذِّی کَانَ نُورَاً یُسْتَضَاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتِیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ(ص) جَزَاکَ اللَّهُ صَالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرَانَ الْمَوَازِینِ قَدْ کُنْتَ لِی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنَا بِالرَّحِمِ وَ الّدِّینِ مَنْ لِلْیَتَامَی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنَی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکِینٍ وَ اللَّهِ لَا اَبْتَغی صِهْرَاً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطِّینِ》 ♦️حسین(علیه السلام) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شد و بدون دفن افتاده است. ای فرزند نبی(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین(ع) جان! تو برای من به منزله ی کوه محکمی بودی که به تو پناه می آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی کنم، و به غیر از حسین(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاکها دفن شوم.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دستان بی رمق و نگاهی که سو نداشت در گوشه ای نشسته و رنگی به رو نداشت بر دیده اش بارش باران اشک بود در قاب چشم خون شده اش عکس مَشک بود حال و هوای زندگی او که تیره شد در آن غروب سرد به یک نیزه خیره شد هق هق! شکست بغض گلویش، زحال رفت ایام خوب زندگیش چون خیال رفت رخساره اش حکایت حالی خراب بود مرثیه خوان ماهی تشنه، رباب بود آری رباب  ساز  غم  و  ناله  و  بلا محزون ترین  ترانه ی صحرای  کربلا حالا رباب ماند و اسیری و چشم تر گهواره ای و غارت اشرار بی پدر 👤محمد جواد مهدوی 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۲۱ ۲)تذكرة الخواصّ ابن جوزی، ص۲۶۰ ۳)الأغانی ابوالفرج اصفهانی، ج۱۶، ص۱۴۹ منبع : اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۵ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(سلام الله علیها)》 ✅«ورقة بن عبدالله ازدی» نقل می کند که؛ در طی سفری که به قصد حج، به مکه داشتم، «فضّه نوبیة» کنیز حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در حین طواف دیدم. گفتم : ای فضّه! از سرورت فاطمه(س) و آنچه هنگام وفاتش و پس از وفات پدرش محمّد(ص)، دیده‌ای برایم سخن بگو! در این هنگام؛ فضّه که این سخن را شنید، اشک چشمانش را فرا گرفت و صدای ناله‌اش بلند شد و گفت : 📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》 ♦️وقتی رسول اکرم(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمی‌دیدی، مگر در حالت گریه و زاری. 📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》 ♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزده‌تر و گریه و ناله کننده‌تر از سرورم فاطمه(س) نبود؛ اندوه او پیوسته تازه‌ تر و بیش‌تر و گریه‌اش شدیدتر می‌شد. 📋《وَ كَانَ حُزْنُهَا يَتَجَدَّدُ وَ يَزِيدُ وَ بُكَاؤُهَا يَشْتَدُّ فَجَلَسْتُ سَبْعَةَ أَيَّامٍ لَا يَهْدَأُ لَهَا أَنِينٌ وَ لَا يَسْكُنُ مِنْهَا الْحَنِينُ》 ♦️هفت روز نشسته بود، صدای ناله‌اش آرام نمی‌ گرفت و شیون او پایان نداشت. 📋《كُلُّ يَوْمٍ جَاءَ كَانَ بُكَاؤُهَا أَكْثَرَ مِنَ الْيَوْمِ الْأَوَّلِ فَلَمَّا فِي الْيَوْمِ الثَّامِنِ أَبْدَتْ مَا كَتَمَتْ مِنَ الْحُزْنِ فَلَمْ تُطِقْ صَبْراً إِذْ خَرَجَتْ وَ صَرَخَتْ فَكَأَنَّهَا مِنْ فَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) تَنْطِقُ》 ♦️هر روز گریه‌اش از روز قبل بیشتر می‌شد. وقتی روز هشتم شد غصّه‌های نهانی خویش را آشکار کرد. تاب نیاورد و از خانه بیرون آمد و ناله زد؛ گویی با زبان رسول اکرم(ص) سخن می‌گفت. 📋《فَتَبَادَرَتِ النِّسْوَانُ وَ خَرَجَتِ الْوَلَائِدُ وَ الْوِلْدَانُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ جَاءَ النَّاسُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَ هِيَ ع تُنَادِي وَ تَنْدُبُ أَبَاهُ وَا أَبَتَاهْ! وَا صَفِيَّاهْ! وَا مُحَمَّدَاهْ! وَا أَبَا الْقَاسِمَاهْ!》 ♦️زنان و دختران و پسران به سوی او شتافتند و صدای مردم به گریه و شیون بلند شد. مردم از هر سوی گرد آمدند، و فاطمه(س) همواره فریاد می‌ زد و بر پدرش خویش زاری و شیون می‌کرد و می‌ فرمود : آه پدرم! آه برگزیده‌ی خدا! آه محمّد! آه آبالقاسماه! سپس به سوی قبر مطهر رسول اکرم(ص) روی آورد؛ در حالی که لباس او به پایش می‌ پیچید و از شدّت گریه چشمش جایی را نمی‌ دید، تا آن که نزدیک قبر پدرش محمّد مصطفی(ص) شد. در این هنگام زهرای مرضیه(س) خطاب به قبر مطهر پدر عرضه داشت : 📋《اِنَّ حُزْنِی عَلَیکَ حُزْنٌ جَدیدٌ وَ فُؤادِی واللَّه صَبّ عَنِیدٌ کُلُّ یَوْمٍ یَزیدُ فِیهِ شُجُونِی وَاکْتِیابِی عَلَیْکَ لَیْسَ یَبِیدُ یا اَبَتاهُ! مَنْ لِلْاَرامِلِ وَالْمَساکِینِ وَ مَنْ لِلاُمَّةِ اِلی یَوْمِ الدِینِ یا اَبتاهُ! اَمْسَیْنا بَعْدَکَ مِنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ یا اَبَتاهُ اَصْبَحْتُ النّاسُ عَنا مُعْرِضینَ فَاَیُّ دَمْعَةٍ لِفِراقِکَ لا تُنْهَمِلُ اَیُّ حُزْنٍ بَعْدَکَ لا یَتّصِلُ》 ♦️حزن من هر روز در مصیبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصیبت تو زیاد می شود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمی شود. ای پدر جان! بعد از تو، زنان بی سرپرست و مستمندان به چه کسی پناه ببرند؟ و چه کسی تا روز قیامت به فریاد امّت می رسد؟ ای پدر جان! بعد از تو ما را تضعیف کردند، و صبح کردیم، مردم از ما روی گرداندند! [ای پدر عزیز!] کدام اشک است که از فراق تو، روان نیست و کدام اندوه است که بعد از تو، پیاپی نیست؟ سپس ؛ 📋《ثُمَّ رَجَعَتْ إِلَى مَنْزِلِهَا وَ أَخَذَتْ بِالْبُكَاءِ وَ الْعَوِيلِ لَيْلَهَا وَ نَهَارَهَا وَ هِيَ لَا تَرْقَأُ دَمْعَتُهَا وَ لَا تَهْدَأُ زَفْرَتُهَا》 ♦️آن‌گاه حضرت فاطمه(س) به منزل برگشت، در حالی که شبانه روز گریه می‌کرد و هرگز اشکش خشک نشد و ناله‌اش آرام نگرفت. ادامه 👇 حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 بزرگان مدینه گرد آمده، به حضور امیر المؤمنین(ع) رسیدند و گفتند : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! إِنَّ فَاطِمَةَ(س) تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》 ♦️ای اباالحسن(ع)! فاطمه(س) شب و روز گریه می‌کند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ‌ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم. از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز! امیر المؤمنین(ع) فرمود : مطلوب شما را انجام خواهم داد. پس امیرالمؤمنین(ع) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه(س) رسید؛ در حالی که آن حضرت(س) از گریه آرام نمی‌گرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمی‌رساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(ع) را دید، اندکی آرام گرفت. امیرالمؤمنین(ع) فرمود : ای دختر پیامبر خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کرده‌اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز! حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️ای اباالحسن! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان! به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا (ص) ملحق شوم. 📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى «بَیْتَ الْأَحْزَانِ» وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ(ع) وَ الْحُسَیْنَ(ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》 ♦️سپس امیرالمؤمنین(ع)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانه‌ای ساخت که «بیت الأحزان» یعنی خانه‌ی غم‌ها نامیده شد. فاطمه (ع) صبحگاهان، حسن و حسین(ع) را پیش انداخته به سوی بقیع می‌شتافت و در بین قبرها گریه می‌کرد. وقتی شامگاهان می‌رسید، حضرت امیرالمؤمنین(ع) به سراغشان می‌ آمد و او را به منزل باز می‌ گرداند.(۱) داغ شهادت حضرت رسول اکرم(ص) چنان سنگین بود که حضرت فاطمه(س) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که؛ 📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) وامام سجاد(علیه السلام)!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت خواستم گریه کنم طعنه ی اعدا نگذاشت خواستم داد دل فاطمه گیرم ز عدو حکمت و مصلحت خالق یکتا نگذاشت آن زمانی که در خانه عدو آتش زد خواستم من بروم ام ابیها نگذاشت آن زمانی که گل و غنچه ی من پرپر شد خواستم داد زنم ناله ی اسما نگذاشت دیدن میخ در خانه مرا آتش زد خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت  دست از غسل کشیدم که به من فرصت آه صورت نیلی و آن سینه ی سینا نگذاشت خصم می خواست مرا جانب مسجد ببرد تا نفس داشت درآن معرکه زهرا نگذاشت آن زمانی که عدو فاطمه ام را می زد چاره ای صبربه من غیر تماشا نگذاشت خواستم قصه ی آن کوچه بپرسم ز حسن ترس جان دادن آن شاهد تنها نگذاشت 👤ژولیده نیشابوری 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱ منبع:اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا) سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ》🔷🔹 ✅«ابوالعاص» شوهر «زینب» ربیبه حضرت رسول اکرم(ص) بود که در جنگ بدر در صف مشرکان حضور داشت و به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی که مردم مکه برای آزادی اسیران، فِدیه خواستند، زینب هم گردن‌ بندی را که هنگام ازدواج از حضرت خدیجه(س) دریافت کرده بود را برای آزادسازی ابوالعاص فرستاد. رسول اکرم(ص) پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و اموال زینب را نیز پس فرستاد و از ابوالعاص پیمان گرفت که پس از مراجعت به مکه، شرایط مسافرت زینب را به مدینه فراهم سازد. ابوالعاص پس از بازگشت به مکه، زینب را همراه با یاران رسول اکرم(ص) به مدینه فرستاد. رسول اکرم(ص) به «زید بن حارثه» و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر رسول اکرم(ص) از مکه آگاه شدند و گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. «هبار بن اسود» با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود را بر کجاوه دختر رسول اکرم(ص) کوبید. زینب از ترس آن، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. رسول اکرم(ص) پس از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و در فتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.(۱) ابن ابی الحدید معتزلی در این باره می‏ گوید : من این جریان را برای استادم «ابوجعفر نقیب» خواندم، او گفت : 📋《إِذَا كَانَ رسول‌الله(ص) أَبَاحَ دَمَ هبار بْنِ الْأَسْوَدِ لِأَنَّهُ رَوَّعَ زَيْنَبَ فَأَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا؛ فَظَهَرَ الْحَالِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ حَيّاً لأباح دَمُ مَنْ رَوَّعَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّى أَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا》 ♦️وقتی که حضرت رسول اکرم(ص) خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسی را که دخترش فاطمه(س) را ترسانید و در نتیجه باعث شد فرزندش را سقط کند، حتما مباح می‏ شمرد.(۲) حتی در منابع اهل سنت آمده است که وقتی غاصبین و مهاجمین به در خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آوردند، و حضرت(س) را بین در و دیوار قرار دادند و مجروح ساختند. 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ》 ♦️عُمر لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در، جان علیِّ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا، غیر محسن، غیر آتش، غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود 👤سازگار 📚منابع : ۱)سیرة النبی(ص) ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸/ انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۳۹۷ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳ ۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶/ سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۱۵، ص۵۷۸ منبع:اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۶۷ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》 ✅«محمد بن اسماعیل بخاری» در صحیح خود نقل می کند که؛ وقتی حضرت رسول اکرم(ص) در سرزمین «ابطح» بود، برای آن حضرت(ص) خیمه ای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان نماز گفت و حضرت(ص) مشغول وضو شد، و اصحاب به سمت حضرت(ص) هجوم می آوردند. 📋《وَ کَادُوُا یَقتَتِلُونَ عَلَی وُضُوئِهِ》 ♦️نزدیک بود مسلمانان، بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت(ص) با یکدیگر بجنگند. آنان دست خود را دراز می کردند و به قطراتی که از دست مبارک ایشان سرازیر می شد، تبرّک می جستند.(۱) یعنی تا زمانی که پیامبر اکرم(ص) در قید حیات بود، خود ایشان و اهل بیت ایشان، محبوب بودند و حرمتی در بین مردم داشتند. بعد از شهادت پیامبر اکرم(ص) در طی این همه بی حرمتی ها به اهل بیتِ پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه(س) در خطاب به مهاجر و انصار در طی خطبه ای فرمود : 📋《اَلْمَرُء یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ》 ♦️حفظ حرمت هر کسی در حفظ فرزندان اوست!(۲) از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تَر شد. به ایشان عرض شد : 📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️ای رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنید؟ ایشان فرمودند : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه(سلام الله علیها) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : پدر جان! اما احدى از امّتِ من، به فریاد او نمى رسد.(۳) 🏴حضرت رسول اکرم(ص) کدام واقعه را پیش بینی می کردند و از کدام واقعه سخن می گفتند؟!! از همان واقعه ای که بعد از شهادت رسول اکرم(ص)، در حالی که ایشان این قدر به مودّت و محبت و احترام به اهل بیتش را سفارش کرده بود، اما وقتی مهاجمین به خانه ی امام علی(علیه السلام) حمله ور شدند، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت درآمد و بعد از جسارت «عمر بن خطاب» به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود : 📋《یَا اَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۴) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : بی‌‌ خبرانِ از خدا، ظلم به ما روا نبود مادر مظلومه‌ی ما مگر گل خدا نبود؟ همیشه احترام او سفارش رسول بود مگر مقام مادرم سیدة النساء نبود؟ مگر نگفت فاطمه پاره‌ای از تن من است مگر عزیز حضرت خاتم الانبیاء نبود؟ شهر مدینه ساکت و مادر ما به ناله شد از چه نوای فاطمه در خور اعتناد نبود؟ ای که میان کوچه‌ ها حرمت او شکسته‌ای مگر حدیث فاطمه «کوثر» و «هل اتی» نبود؟ مقصد کینه‌ ی شما بود ولایت و علی بانوی پشت در مگر همسر مرتضی نبود؟ این همه خدمت نبی رفت ز یادتان اگر لیک به یادتان مگر دختر مصطفی نبود؟ 👤ثابت جو 📚منابع : ۱)صحیح بخاری، ج۱، ص۵۸ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۰۶ ۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۱ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) يَا فَاطِمَةَ الزَهرَاءَ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا)》🔶🔸 ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در کنار امام علی(علیه السلام) از مردم مدینه طلب یاری کرد. 1️⃣در ملاقات های عمومی : 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《حَمَلَهَا عَلِيٌّ عَلَى أَتَانٍ عَلَيْهِ كِسَاءٌ لَهُ خَمْلٌ فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فِي بُيُوتِ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَهَا》 ♦️امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را بر مرکبی سوار می کرد و چهل روز آن حضرت(س) را بر در خانه مهاجران و انصار می برد. حتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را نیز همراهش بودند. حضرت فاطمه(س) خطاب به آنان می فرمود : 📋《يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ اُنْصُرُوا اَللَّهَ فَإِنِّي اِبْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) بِبَيْعَتِكُمْ قَالَ فَمَا أَعَانَهَا أَحَدٌ وَ لاَ أَجَابَهَا وَ لاَ نَصَرَهَا》 ♦️ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا(ص) بیعت کردید، متهعد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ می کنید او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حال به بیعتتان با رسول خدا عمل نمایید. اما هیچ کدام از آنان او را یاری نکرد و پاسخ او را نداد و یاری اش نکرد.(۱) 2⃣در ملاقات های خصوصی : حضرت فاطمه(س) برای در خواست یاری نزد «معاذ بن جبل» رفت. حضرت(س) به او فرمود : 📋《يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ! إِنِّي قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً وَ قَدْ بَايَعْتَ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ نَفْسَكَ وَ ذُرِّيَّتَكَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ قَدْ غَصَبَنِي عَلَيَّ فَدَكَ وَ أَخْرَجَ وَكِيلِي مِنْهَا》 ♦️ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمدم و طلب یاری دارم تا به آنچه با رسول خدا(ص) بیعت کردی، ذریه اش را یاری نمایی! و آنچه از خود و فرزندانت دفع می کنی از آنان نیز دفع کنی! اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است.  معاذ گفت : 📋《فَمَعِي غَيْرِي؟》 ♦️آیا غیر از من کسی هست؟ حضرت(س) فرمود : 📋《لاَ! مَا أَجَابَنِي أَحَدٌ》 ♦️نه! کسی مرا اجابت نکرد. معاذ گفت : 📋《فَأَيْنَ أَبْلُغُ أَنَا مِنْ نُصْرَتِكَ؟ مَا يَبْلُغُ مِنْ نُصْرَتِي أَنَا وَحْدِي》 ♦️من کجا توان یاری شما را دارم؟ من به تنهایی نمی توانم شما را یاری بدهم! حضرت(س) فرمود : 📋《وَ اَللَّهِ لاَ أُكَلِّمُكَ كَلِمَةً حَتَّى أَجْتَمِعَ أَنَا وَ أَنْتَ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) ثُمَّ اِنْصَرَفَتْ》 ♦️به خدا قسم! کلمه ای با تو حرف نمی زنم تا من و تو نزد رسول اکرم(ص) جمع شویم. سپس حضرت فاطمه(س) از نزد معاذ رفت.(۲) که وقتی مظلومیت امام علی(ع) را می دید، می فرمود : 📋《لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی》 ♦️اى کاش قبل از این که به این حالت ذلّتِ ظاهرى بیفتیم، مُرده بودم.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بعد از پدر به فاطمه دشمن امان نداد از مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد زهرا ندید محسن و گلچین روزگار گل چید و فیض دیدن، بر باغبان نداد   می خواست با پسر بدهد جان به پشت در اما چو بی کسی علی دید جان نداد در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه دشمن امان نداد   هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد  👤قاسم ملکی 📚منابع : ۱)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳ ۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۴ ۳)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت محسن علیه السلام ✅دومین شهید از خاندان اهلبیت(سلام الله علیهم) بعد از حضرت رسول اکرم(ص) حضرت محسن(ع) است. امام جعفر صادق(ع) می فرماید : 📋《أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️اولین جنایتی که در روز قیامت به آن حکم داده خواهد شد، کشته شدن محسن بن علی(ع) است.(۱) «ابن قولویه قمی»(۳۶۹ق) می نویسد : شبی که حضرت رسول اکرم(ص) به سفر «معراج» رفتند، از ایشان خواسته شد تا در مورد سه امتحان الهی صبر پیشه کند. و اما مورد سوم؛ 📋《وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ》 ♦️امّا دخترت، به او ستم روا می‌ شود، در حالی که او طفلی در رحم دارد، او را کتک می‌زنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریمش می شوند، سپس خوار می‌ شود و کسی را برای دفاع از خود نمی‌ یابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط می‌کند وبه شهادت می‌رسد.(۲) «مفضل بن عمر» می گوید : روزی امام صادق(ع) حوادث بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت محسن(ع) را به یاد آورد و برای ما شرح داد، و در آخر ایشان آنقدر گریست که محاسن مبارکشان از شدت گریه، تَر گشت و فرمود : 📋《لَا قَرَّت عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ》 ♦️روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید.(۳) در جریان هجوم مهاجمین و اصحاب سقیفه به بیت حضرت فاطمه(س)، هنگامی که ایشان بین در و دیوار قرار گرفتند، ناله زنان فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 ♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! بنگر که این چنین رفتار با حبیبه ات و دخترت رفتار کردند و سپس فریاد کشید : ای فضّه! به فریادم برس که فرزندم را کشتند.(۴) «ابن حجر عسقلانی»(۸۵۲ق) می نویسد : 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أَسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》 ♦️عُمر لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد که او فرزندی که در رحم داشت را سقط کرد.(۵) «خُصیْبی»(۳۴۶ق) می نویسد : امام صادق(ع) خطاب به مفضل فرمود : در روز قیامت؛ 📋《يَأْتِي مُحَسِّنٌ(ع) مُخَضَّباً بِدَمِهِ تَحْمِلُهُ خَدِيجَةُ(س) ابْنَةُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ(س) ابْنَةُ أَسَدٍ وَ هُمَا جَدَّتَاهُ وَ جُمَانَةُ عَمَّتُهُ ابْنَةُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَسْمَاءُ ابْنَةُ عُمَيْسٍ صَارِخَاتٍ وَ أَيْدِيهِنَّ عَلَى خُدُودِهِنَّ وَ نَوَاصِيهِنَّ مُنْتَشِرَةٌ وَ الْمَلَائِكَةُ تَسْتُرُهُنَّ بِأَجْنِحَتِهَا》 ♦️حضرت محسن(ع) می آید در حالی که او را حضرت خدیجه(س) و فاطمه بنت اسد که دو جدّه او هستند، حمل می کنند. جمانه دختر ابی طالب و اسماء بنت عمیس نیز در آنجا حضور دارند و آنها در همان حالی که فریاد می زنند و دست‌ ها را بر صورت می گذارند و موها پریشان کرده اند و ملائکه ایشان را با بالهایشان می پوشانند.  در همین حال؛ 📋《فَاطِمَةُ(س) أُمُّهُ تَبکِی وَ تَصِیحُ وَ تَقُولُ : ﴿یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾(انبیاء۱۰۳)》 ♦️مادرش فاطمه(س) گریه می کند و فریاد می زند و می گوید : امروز همان روزی است که وعده داده شدید! جبرائیل از جانب محسن(ع) ناله می زند : 📋《إِنِّي مَظْلُومٌ! فَانْتَصِرْ》 ♦️من مظلوم واقع شده ام! مرا یاری کن! در این هنگام؛ حضرت رسول اکرم(ص) محسن(ع) را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند می کند و می گوید : 📋《إِلَهِي صَبَرْنَا فِي الدُّنْيَا احْتِسَاباً وَ هَذَا الْيَوْمَ ﴿تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً﴾(آل عمران۳۰)》 ♦️الهی و سیدی! در دنیا به خاطر تو صبر کردیم و امروز وقت آن است که هر کس آنچه بدی کرده، آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود  پشت در جان علی مرتضی افتاده بود  دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته  آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود  کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق  هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود  مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود  دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود  ۱)بحار، ج۲۸، ص۶۴ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۳۲ ۳)بحار، ج۵۳، ص۲۳ ۴)بحار ج۳۰، ص۲۹۴ ۵)لسان المیزان ج۱، ص۴۰۶ منبع:اسناد المصائب   حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۷ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا فَاطِمَةَ الزَهرا(سلام الله علیها)》🔷🔹 ✅دعای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در لحظات آخر عمر خود این چنین بود : 📋《يَا إِلَهِي! عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعَاً فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَيَاةُ يَا مَوْلَائِي‏》 ♦️خدایا! مرگ مرا به زودى برسان، زيرا زندگى من تيره و تار گرديد.(۱) و آخرین دعاهای فاطمه(س) این چنین بود : 📋《إِلَهِی وَ سَیِّدِی أَسْئَلُکَ بِالَّذینَ أَصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شِیعَتِی وَ شِیعَةِ ذُرِّیَتِی》 ♦️خداوندا! از تو می‌ خواهم به حق انسان‌ هایی که برگزیده‌ ای و به ناله‌ های دو فرزندم در فراق من، از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذر.(۲) هنگامی كه حضرت فاطمه(س) رحلت كرد اسماء بنت عمیس گريبان خود را پاره نمود و خارج شد، آنگاه با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مصادف شد، ايشان به اسماء فرمودند : مادر ما كجاست؟ اسماء جوابى نداد! 📋《فَدَخَلَا الْبَيْتَ فَإِذَا هِيَ مُمْتَدَّةٌ فَحَرَّكَهَا الْحُسَيْنُ(ع) فَإِذَا هِيَ مَيِّتَةٌ فَقَالَ : يَا أَخَاهْ! آجَرَكَ اللَّهُ فِي الْوَالِدَةِ وَ خَرَجَا يُنَادِيَانِ : يَا مُحَمَّدَاهْ! يَا أَحْمَدَاهْ! الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا》 ♦️آنان وارد خانه شدند، ديدند مادر بزرگوارشان خوابيده است. امام حسين(ع) مادر خود را حركت داد ديد از دنيا رفته است. آنگاه در حالى خارج شدند كه مى‏ فرمودند : يا محمّداه! يا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصيبت تو براى ما تجديد شد. 📋《ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِيّاً(ع) وَ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ [فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ] فَغُشِيَ عَلَيْهِ حَتَّى‏ رُشَ‏ عَلَيْهِ‏ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّى أَدْخَلَهُمَا بَيْتَ فَاطِمَةَ(س) وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْكِي وَ تَقُولُ : وَا يَتَامَى مُحَمَّدٍ(ص)! كُنَّا نَتَعَزَّى بِفَاطِمَةَ(س) بَعْدَ مَوْتِ جَدِّكُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّى بَعْدَهَا؟》 ♦️پس از اين جريان متوجه حضرت اميرالمومنین(ع) كه در مسجد بود، شدند و آن حضرت(ع) را از رحلت مادرشان آگاه نمودند. امير المؤمنين على(ع) بعد از شنيدن اين خبرِ دلخراش با صورت بر زمین افتاد و غش كرد. آب به صورت آن حضرت(ع) پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنين(ع) را برداشت و داخل خانه حضرت‏ زهرا(س) شد. اسماء را ديد كه بالاى سر فاطمه(س) نشسته و گريه مى‏ كند و مى‏ گويد : يتيمان حضرت محمّد(ص) چه كنند، بعد از فوت جدّ شما؟ دل ما به فاطمه(س) خوش بود! بعد از فاطمه(س) به چه كسى دل خوش كنيم! 📋《فَكَشَفَ عَلِيٌّ(ع) عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِيهَا فَإِذَا فِيهَا》 ♦️آنگاه حضرت على بن ابى طالب(ع) صورت مبارك فاطمه(س) را باز كرد و رقعه‏ اى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا عَلِيُّ(ع) أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِي مِنْ غَيْرِي حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا(ص) كرده است : فاطمه(س) شهادت مى‏ دهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد(ص) بنده و پيامبر خدا مى‏ باشد. ای على! من فاطمه(س) دختر حضرت محمّد(ص) مى‏ باشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود. يا على(ع)! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه مکن، من تو را به خداوند مى‏ سپارم، و فرزندانم به درود تا روز قيامت!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : حرف سخت است بیاید به زبان من و تو اشک گل کرده به جای سخنان من و تو رازِ افتادن تو، رمز زمین خوردن من رمز و رازی است در این کوچه میان من و تو پر زدی، سوختی و آب شدم ... این دنیا شمع و پروانه ندیده است بسان من و تو می روی محرم من! چاه فقط می فهمد چه کشیدیم از این جور زمانه من و تو ظلمت شهر مرا کشت زمانی که زدیم حرف غسل و کفن و دفن شبانه من و تو خانه از عطر نفس هات هنوز آکنده است کاش می شد بنشینیم به خانه من و تو 👤محمد میرزایی 📚منابع : ۱)بحار، ج۴۳، ص۱۷۷ ۲)نهج الحیاة ص۱۴۸ ۳)بحار ج۴۳، ص۲۱۴ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۷۸ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ✅امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرماید : 📋《رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ(س) قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْ‏ءٍ》 ♦️مادرم فاطمه(سلام الله علیها) را در شب جمعه ای دیدم که در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال رکوع و سجده بود، تا اینکه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم که برای مردان و زنان مومن دعا می کرد و با اسم آنان را نام می برد و برایشان زیاد دعا می کرد، ولی برای خویش چیزی نمی خواست. پس به ایشان گفتم : 📋《یَا أُمَّاهْ! لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ؟》 ♦️مادرم! چرا آنگونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خود دعا نمی کنی؟ ایشان فرمود : 📋《یَا بُنَیَّ! الْجَّارَ ثُمَّ الدَّارَ!》 ♦️فرزندم! اول همسایه بعد خانه![دیگران مقدم ترند.](۱) 🏴اما مگر به فرموده ی خداوند متعال؛ 📋《هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؟》  ♦️آيا پاداش نيکی و احسان، جز نيکی است؟(الرحمن/۶۰) مردم مدینه و همسایگان حضرت فاطمه(س)، جواب دعای خیر حضرت(س) را اینگونه جواب دادند، که خود حضرت فاطمه(س) با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📋《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📋《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ مَولی أبِی بَکرٍ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أنا حامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ( غلام ابوبکر) گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد و من در آن هنگام باردار بودم پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📋《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن را که بی گناه بود سقط کردم. 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۲) و در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ[عُمَر]، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً..》 ♦️علّت شهادت فاطمه(س)، این بود که قنفذ به دستور عمر، با قبضه‌ی شمشیر، به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن(ع) را سقط شد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بعد از پدر به فاطمه دشمن امان نداد از مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد زهرا ندید محسن و گلچین روزگار گل چید و فیض دیدن، بر باغبان نداد   می خواست با پسر بدهد جان به پشت در اما چو بی کسی علی دید جان نداد در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه دشمن امان نداد   هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد  👤قاسم ملکی 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۴۱ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ ۳)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴ منبع:اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۹۵ 🔸حضرت امام جواد علیه السلام 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا جَوَادَ الاَئِمِّةِ(ص)》🔷🔹 ✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛ در محضر امام رضا(ع) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(ع) را که خردسال بود محضرش حاضر کردند. امام رضا(ع) فرمود : 📋《هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ》 ♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.(۱) عبدالله بن رزين می گوید : 📋《كُنتُ مُجَاوِرَاً بِالمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص) وَ كَانَ أبُوجَعفَرِِ(ع) يَجِئُ فِي كُلِّ يَومِِ مَعَ الزَّوَالِ إِلَى المَسجِدِ فَيَنزِلُ إِلَى الصَّخرَةِ وَ يَمُرُّ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) وَ يُسَلِّمُ عَلَيهِ وَ يَرجَعُ إِلَى بَيتِ فَاطِمَةَ(س) وَ يَخلَعُ نَعلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلَّي》 ♦️من مجاور مدینه الرسول(ع) بودم، و امام جواد(ع) را می دیدم که، هر روز ظهر به مسجد می آمد و در صحن پیاده می شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) می رفت و بر او سلام می کرد و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا(س) بر می گشت و کفشهایش را بیرون می آورد و می ایستاد و نماز می خواند.(۲) حضرت(ع) علاقه و تعصب ویژه ای نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. در روایتی؛ زكریا بن آدم مى گوید : 📋《إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا(ع) إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ》 ♦️خدمت امام رضا(ع) نشسته بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. پس آن حضرت(ع) از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) به ایشان فرمود : 📋《بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ》 ♦️جانم فدایت! چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) عرض کرد : 📋《فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ(س) أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً》 ♦️به آن چه درباره مادرم، فاطمه زهرا(ع) انجام شد، مى اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه شان را بركَنم. 📋《فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ》 ♦️در این هنگام، امام رضا(ع) او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود : پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت شیعه هستى!(۳) حضرت زهرایی که از پس از خواندن خطبه در مسجد النبی(ص) هنگامی که به منزل بازگشت، به امیرالمؤمنین(ع) فرمود : 📋《..قَدْ أَجْهَدَ فِی خِصَامِی وَ أَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلَامِی》 ♦️همانا او (ابوبكر) كوشش كرد كه با من دشمنی كند و او را در مكالمه اي كه با وی داشتم، دشمن ترين و لجبازترين دشمن ها يافتم.(۴) و از نبود یار و یاوری برای حمایت از خویش و همسرش، خطاب به ابوبکر فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : همین بس است که دردانه ی پدر بودی دوام نسل پدر بودی و پسر بودی درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت برای نخل ولا بهترین ثمر بود خدا به نام شما زد جواد بودن را ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی خدا نخواست فدایی مادرت بشوی که حکمت است پس هر نبود و هر بودی برای دین به جوانیت اکتفا کردی تمام عمر کمت در دل خطر بودی به کوری همه ی چشمهای شور عرب همین بس است که دردانه ی پدر بودی 📝كثيری نژاد 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۶۰ ۳)دلائل الامامه طبری، ص۴۰ ۴)الإحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ حضرت سلامالله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۱ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَیکَ یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءَ(سلام الله علیها) سَيِّدَةَ نِسَاءِ العَالَمِينَ》🔷🔹 ✅قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) در کربلا، مهاجمین به خیمه گاه امام حسین(علیه السلام) حمله کردند. در بين حمله كنندگان، شمر بن ذى الجوشن دست به حمله برد، او با نيزه‌اش به خيمه ی حسين(ع) ضربه‌اى زد و فرياد كشيد : 📋《عَلَيَّ بِالنَّارِ حَتَّى أُحْرِقَ هَذَا اَلْبَيْتَ عَلَى أَهْلِهِ》 ♦️برايم آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش بزنم! زنان فرياد كشيدند و از خيمه خارج شدند! امام حسین(ع) با ديدن اين صحنه، فرياد كشيد : 📋《يَابْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ! أَنْتَ تَدْعُو بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ بَيْتِي عَلَى أَهْلِي؟! حَرَّقَكَ اَللَّهُ بِالنَّارِ!》 ♦️اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‌ خواهى تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بكشانى‌؟! خدا تو را با آتش بسوزاند!(۱) 🏴این یکی از اتفاقاتی بود که در واقعه کربلای سال ۶۱ هجری رخ داد، اما این جنایت، پیشتر از سوی دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در مدینه به وقوع پیوسته بود و سابقه داشته است. شهرستانی می نویسد : 📋《فَأَقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نَّارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 ♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت. سپس گفت : 📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 ♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۲) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : 📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 ♦️ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : 📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّةُ》 ♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آتش زدن به خیمه زبس ظالمانه بود صحرای کربلا همه غرق زبانه بود تاکس میان خیمه نسوزد با اشک وآه رینب میان خیمه وآتش روانه بود سیلی امان نداد به طفلان خسته جان رخسار کودکان همه پرُ از نشانه بود مقصود خصم کشتن آل رسول بود سیلی وتازیانه زدن ها بهانه بود شرمم کُشد که فاش بگویم ولی بپرس از لاله های گوش چرا خون روانه بود بُردند از خیام حرم دشمنان دین گهواره ای که جلوۀ طفلی یگانه بود وقتی شکست سینۀ مولا زسُم اسب آوای واحسین به لبها ترانه بود زینب به یاد توصیه های حسین خود گرم نماز وذکر دعای شبانه بود زان پس چراغ عشق وفائی نشد خموش سرهای روی نیزه چراغ زمانه بود 👤وفایی 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸ ۲)الملل و النحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام رضا علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَضْعَةُ النَّبِیِّ(صلوات الله علیه و آله)》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است. 1⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 ♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 ♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 🔎مورد چهارمی هم هست اما حضرت رسول اکرم(ص) صریحا او را تعبیر به «بَضْعة» نکرده است، بلکه نقل است که «لبابة دختر حارث»(ام الفضل) همسر عباس بن عبدالمطلب، نزد رسول اکرم(ص) آمد و گفت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ حُلْماً مُنْكَراً!!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! من در شب گذشته خواب ناخوشايندی ديدم. حضرت(ص) فرمودند : چه خوابی ديده ای؟ عرض کرد : خيلی سخت است. حضرت(ص) فرمودند : آن چيست؟ گفت : 📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ فَوُضِعَتْ فِي حَجْرِي》 ♦️ديدم قطعه ای از بدن شما جدا شد و در دامانم قرار گرفت. حضرت(ص) فرمودند : 📋《رَأَيْتَ خَيرَاً تَلِدُ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) إِن شَاءَ اللهُ غُلَامَاً فَيَكُونُ فِي حِجْرِكِ》 ♦️خواب خوبی ديده ای! ان شاء الله دخترم فاطمه(سلام الله علیها) پسری به دنيا می آورد که در دامان تو جای می گيرد و تو از او پرورش و نگه داری می کنی! ام الفضل می گوید : 📋《فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) الْحُسَيْنَ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَكَانَ فِي حِجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) امام حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد، او همانگونه که رسول اکرم(ص) فرموده بود، در دامن من پرورش یافت.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است   ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است   چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه(ص) با آبروتر است   ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است 👤لطیفیان 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۳۲۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۸ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام اولین شخصیتی که روضه امام حسین(علیه السلام) را خواند، وجود مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بود. 1️⃣یکبار برای : 👤مرحوم مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) در آینده را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت، شک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(س) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۱) از آن پس؛ 📋《كَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ كَرِهَتْ وَضْعَهُ》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) به امام حسین(ع) حامله بود، خوشحال نبود و وقتی که امام حسین(ع) به دنیا آمد، حضرت فاطمه(س) از به دنیا آمدن فرزندش مسرور نشد.(۲) و همواره گريه می كرد و می فرمود : 📋《يَا لَيْتَنِي! لَمْ أَلِدْهُ》 ♦️ای كاش! حسین(علیه السلام) را به دنيا نياورده بودم.(۳) 2️⃣یکبار هم برای اصحاب و یاران : 👤«سید بن طاووس»(۶۶۴ق) می نویسد : حضرت رسول اکرم(ص) زمانی که امام حسین(ع) دو ساله بودند، به سفری رفتند که در بین راه در مکانی توقف نمودند و آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را قرائت کردند و گریستند. در این هنگام؛ اصحاب ایشان علت گریه را جویا شدند که حضرت(ص) فرمود : 📋《هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنْ أَرْضٍ بِشَطِّ الْفُرَاتِ يُقَالُ لَهَا «كَرْبَلَاءُ» يُقْتَلُ عَلَيْهَا وَلَدِيَ الْحُسَيْنُ(ع) بْنُ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️این جبرئیل است که از سرزمینی در کنار رود فرات به نام کربلا خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه(علیهما‌ السلام) در آنجا به شهادت می‌رسد. اصحاب پرسیدند : ای رسول خدا(ص) قاتل او کیست؟ حضرت(ص) فرمود : مردی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند؛ گویا اکنون محل شهادت و محل دفنش را می‌ بینم. حضرت رسول اکرم(ص) با غم و‌ اندوه تمام از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند. در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقابل ایشان بودند. وقتی خطبه ایشان تمام شد دست راست خود را بر سر امام حسن(ع) و دست چپ را بر سر امام حسین(ع) گذاشتند، سپس سر را به آسمان بلند کردند و عرضه داشت : 📋《اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ نَبِيُّكَ وَ هَذَانِ أَطَائِبُ عِتْرَتِي وَ خِيَارُ ذُرِّيَّتِي وَ أُرُومَتِي وَ مَنْ أُخَلِّفُهُمَا فِي أُمَّتِي》 ♦️خداوند! محمد(ص) بنده و پیامبر توست و این دو از پاک‌ ترین و بهترین عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترین کسانی‌اند که بعد از خود در میان امتم به جای می‌گذارم. و در ادامه فرمود : جبرئیل به من خبر داده که این فرزندم حسین(ع) را مورد اهانت قرار می‌دهند و شهیدش می‌ کنند. سپس فرمود : 📋《اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِي قَتْلِهِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُبَارِكْ فِي قَاتِلِهِ وَ خَاذِلِهِ》 ♦️خداوندا شهادتش را برایش مبارک گردان و او را از سروران شهداء قرار بده. خداوندا! مبارک نگردان کسی را که به او اهانت کرده و قاتل اوست. راوی می‌گوید : مردم در مسجد از شدت گریه، ضجه و فریاد می‌ زدند، در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《تَبْكُونَهُ وَ لَا تَنْصُرُونَهُ؟!》 ♦️آیا برایش گریه می کنید و یاری اش نمی‌ کنید؟!(۴) ۱)بحار ج۴۴، ص۲۹۳ ۲)كامل الزيارات  ص۵۴ ۳)کمال الدین ج‏۱، ص۲۸۳ ۴)اللهوف ص۱۸ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ✅روزهای آخر عمر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در حالی سپری می شد که ایشان در حال گریه بودند. امیرالمومنین(علیه السلام) از ایشان پرسید : «یَا سَیِّدَتِی! مَا یُبْکِیکِ؟» ♦️ای سرور من! چرا گریه می کنی؟ حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گفت : «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی» ♦️برای سختیهائی گریه می کنم که تو بعد از من خواهی دید.(۱) بعد از شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام) نیز گریست، ولی دیگر فاطمه ای نبود که ایشان نیز دلیل گریه اش را بگوید، به خاطر همین، خود ایشان در قالب شعری فرمود : «لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الحَیَاةِ، إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي» ♦️بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود، و اکنون گریه می‌ کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۵ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ﴿السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَظلُومَةَ﴾ ✅در مورد اواخر عمر شریف روایت شده که؛ «فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ» ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ(علیهم السلام)》🔷🔹 ✅طبق روایات، در هنگام دفن سه معصوم، قبر به صورت آماده و حفر شده مهیّا بوده است. 1⃣هنگام دفن :👇 ✍علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : هنگامی که امام علی(علیه السلام) شبانه به همراه گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام)، جنازه مطهر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را تشییع می کردند و به سمت قبرستان می بردند. در این هنگام؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(علیه السلام) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(علیه السلام)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(علیه السلام) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 2⃣هنگام دفن :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : امام علی(علیه السلام) در هنگام شهادت در طی وصیتی به امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) فرمود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت را بر روی من بچينيد.(۲) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 3⃣هنگام دفن و شهدای کربلا :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر   اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر، شب آخر   انگار همین چند شب پیش شبانه آمد چه به روز دل حیدر، شب آخر   حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده ست ز کوثر، شب آخر   با اشک غریبانه ی خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر، شب آخر   از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر 👤رحیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham