ا ﷽ ا
#روضه /۲۱۰
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
یاران و اصحاب #امام_حسین_علیه_السلام در کربلا به شهادت رسیدند و حضرت(ع) بر بالين برخی از آنان حاضر شد!👇
۱) #مسلم_بن_عوسجه_اسدی_رحمه_الله !
📚اللهوف ابن طاووس، ص۶۴
۲) #حر_بن_یزید_ریاحی_رحمه_الله !
📚اللهوف ابن طاووس، صص۱۰۲
۳) #حبیب_بن_مظاهر_رحمه_الله !
📚سفینه البحار محدث قمی، ج۲، ص۲۷
۴) #اسلم_بن_عمرو_ترکی_رحمه_الله !
📚مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۴
۵) #جون_بن_حوی_رحمه_الله !
📚بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۰
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت عباس علیه السلام
منبع: اسناد المصائب
#امام_حسین_علیه_السلام خبر شهادت #حضرت_عباس_علیه_السلام را به خیمه می رساند!👇
✅بعد از شهادت حضرت عباس(ع)، امام حسین(ع) دیگر سوار مرکب نشد، گویا طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت و به سوی خیمه ها حرکت کرد و وقتی زنان و دختران دیدند امام(ع) می آید، از همه زودتر حضرت سکینه(س) به جانب پدر آمد و گفت :
📋《أَبَتَا هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّی العَبّاسِ(ع)؟!!》
♦️پدر جان! از عمویم عباس(ع) خبر داری؟
امام حسین(ع) با شنیدن سخنان حضرت سکینه(س) گریه کرد، سپس فرمود :
📋《یَا بِنتَاهُ! اِنَّ عَمَّکَ قَد قُتِل!》
♦️دخترم! همانا عمویت عباس(ع) کشته شد.(۱)
📚منبع :
۱)ترجمه مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۲۶۰
حضرت #عباس علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام برای جنگ با دشمن آماده می شود!👇
✅در روز عاشورا؛
هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد :
📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!
فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》
♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!
در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد :
ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟
امام حسین(ع) در جواب به او فرمود :
چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟
حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد :
📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
حضرت(ع) فرمود :
📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》
♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى گذاردند، آرام می گرفت.
در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۱)
اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت.
📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》
♦️سكينه(س) همچنان شيون می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۲)
امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد :
📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》
♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست.
📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》
♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد.
امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۳)
در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود :
📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی
مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً
مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی
تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》
♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۴)
در نقل دیگری آمده است که هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام را کرد، خطاب به آنان فرمود :
📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَیَّ جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْرَاً》
♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۳)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۵)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۲
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام به میدان نبرد عازم می شود!👇
✅وقتی امام حسین(ع) بدنهاى پاك و پاره پاره یارانش را دید كه بر روى خاك كربلا افتاده است و دیگر كسى نمانده است كه از او حمایت كند و نیز بی تابى اهلبیت(ع) را مشاهده فرمود، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود :
📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟
هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟
هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》
♦️آیا یارى کنندهاى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟
آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟
آیا خداپرستى در میان شما پیدا مىشود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟
در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار میکرد.
📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ》
♦️وقتی نداى استغاثه امام حسین(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.(۱)
این استغانه ی امام(ع) در دل دشمن اثرى نگذاشت.
از همین رو امام(ع) مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود :
اى حبیب بن مظاهر! و اى زهیر بن قین! و اى مسلم بن عوسجه! اى دلیران و اى پا در ركابان روز كارزار!
📋《فَلا تُجیبُونِی وَادْعُوکُم فَلا تَسمَعُونِی!
وَ اَدعُوكُم فَلَا تُجيِبُونَ؟!
وَ اَنتُم نِيَامُ اَرجُوُكُم تَنتَبِهُونَ؟
فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(ص) فَقَدْ عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُم النُّحُولُ!
فَقُومُوا عَنْ نَوْمَکم، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ آل الرَّسُولِ(ص) الطُغَاةَ اللّئامَ》
♦️چرا شما را ندا مى كنم ولى كلام مرا نمىشنوید؟!
شما را فرا مى خوانم، ولى مرا اجابت نمىكنید؟!
پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند.
از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عاصیان پست از آل رسول(ص) دفاع کنید.(۲)
سپس امام(ع) راهی میدان نبرد شد و شمشیر از نیام کشید و مبارز طلبید.
و چندین بار رجز خواند و در قسمتی از رجزهایشان فرمودند :
📋《أَنَا ابْنُ عَلِیِّ الطُّهْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ،
کَفَانِی بِهَذَا مَفْخَراً حِینَ أَفْخَرُ،
وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ أَکْرَمُ مَنْ مَضَى،
وَ نَحْنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِی الْخَلْقِ نَزْهَرُ،
وَ فَاطِمُ أُمِّی مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَدَ،
وَ عَمِّی یُدْعَى ذَا الْجَنَاحَیْنِ جَعْفَرُ،
وَ فِینَا کِتَابُ اللَّهِ أُنْزِلَ صَادِقاً،
وَ فِینَا الْهُدَى وَ الْوَحْیُ بِالْخَیْرِ یُذْکَرُ،
وَ نَحْنُ أَمَانُ اللَّهِ لِلنَّاسِ کُلِّهِمْ،
نُسِرُّ بِهَذَا فِی الْأَنَامِ وَ نَجْهَرُ،
وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَوْضِ نَسْقِی وُلَاتَنَا،
بِکَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَیْسَ یُنْکَرُ،
وَ شِیعَتُنَا فِی النَّاسِ أَکْرَمُ شِیعَةٍ،
وَ مُبْغِضُنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَخْسَرُ》
♦️من پسر علی طاهر(ع)، از آل هاشم هستم.
اگر بخواهم فخر کنم همین افتخار مرا کافی است.
و جدّ من رسول الله(ص) ارجمندترین پیامبران است و ما مشعل فروزان الهی برای هدایت خلق هستیم.
و مادرم فاطمه زهرا(س) از سُلاله پیامبر(ص) است و عمویم جعفر طیار، صاحب دو بال نامیده شده است.
در خاندان ما کتاب الهی، قرآن نازل شده است که صادق است، و در خاندان ما هدایت و وحی الهی به نیکی یاد میشود.
و ما امان الهی برای همه مردم در آشکار و پنهان هستیم.
و ما صاحب حوض کوثریم و محبان خود را با پیاله رسول الله(ص) سیراب میکنیم، و در این کار هیچ انکاری وجود ندارد.
پیروان ما در بین مردم بهترین پیروان هستند، و مبغض ما در روز قیامت زیانکاران خواهند
بود.(۳)
سپس شروع به نبرد کرد و هر که در برابرش قرار گرفت، به خاک هلاکت می افتاد؛ عده زیادی از نیروهای دشمن را به جهنم فرستاد تا وقتی که دیگر هیچکس جرأت به میدان آمدن نداشت.
فرياد عمر سعد بلند شد كه مادرتان به عزايتان بنشيند، به مبارزه كي رفته ايد؟
📋《هَذَا ابنُ قَتَّالِ العَرَبُ! فَاحمِلُوُا عَلیَه مِن کُلِّ جَانِبِ!》
♦️اين پسر كشنده عرب، علي بن ابيطالب(ع) است!
از هر طرف او را احاطه کنید و به تنهايي به جنگ او نرويد.(۴)
امام حسین(ع) به تنهایی، ساعاتی چند با دشمن مبارزه کردند و به هر طرف حمله میکردند گروهی را به هلاکت میرسانید.
هرگاه برای آن حضرت(ع) فرصتی به دست میآمد، به خیمهها بر میگشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی میدادند و بار دیگر با آنان خداحافظی میکرد.
تا اینکه امام(ع) برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد.
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۲)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۱۷
۳)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۹
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۰
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام برای وداع آخر به خیمه گاه می آید!👇
✅در روز عاشورا هرگاه برای امام حسین(ع) فرصتی به دست میآمد، به خیمهها بر میگشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی میدادند و بار دیگر با آنان خداحافظی میکرد.
تا اینکه امام(ع) برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد.
و پس از توصیه اهل بیتش به سکوت، با خواهران، زنان، فرزندان و کودکان خویش وداع کرد.
درخواست کرد که پیراهنی برایش بیاورند.
فرمود :
📋《ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》
♦️برایم جامه کهنهاى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مىدانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.
📋《فَرَزَهَا لِئَلَّا یُسْلَبَهَا》
♦️حضرت(ع) چند جای این لباس را پاره و سوراخ کرد تا کسی آن را نبرد. ولی همان را هم بردند.(۱)
حضرت(ع) سپس با یکایک زنان حرم خداحافظی کردند.
و بعد بر بالین امام سجّاد(ع) حاضر شد.
آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود :
📋《یا زَیْنَبُ وَ یا امَّ کُلْثُومِ وَ یا سَکینَةُ وَ یا رُقَیَّةُ وَ یا فاطِمَةُ، اسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطَّاعَةِ》
♦️اى زینب! اى امّ کلثوم! اى سکینه! اى رقیّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامى است که پیروى از او واجب است.
سپس به فرزندش فرمود :
📋《یا وَلَدی! بَلِّغْ شیعَتی عَنِّیَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ :
إِنَّ أَبی ماتَ غَریباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهیداً فَابْکُوهُ》
♦️فرزندم! سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید.(۲)
در این حین اهل بیت، زنان، دختران، کودکان، همه دویدند و حلقه وار ابی عبدالله(ع) را محاصره کردند.
بعضی از بچه ها فریاد العطش زدند و آب خواستند و وقتی جراحات و زخم های بدن حضرت را دیدند، صیحه زدند.
📋《وَ صَحِنَ النِسوَهُ وَ لَطَمنَ وُجوهَهُنَّ》
♦️و به صورت های خودشان لطمه زدند.(۳)
سپس ندا زدند :
📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ》
♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۴)
سپس حضرت(ع) عازم میدان شد.
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۴
۲)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۲۰
۳)وقعه الطف یوسفی غروی، ص ۲۶۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۷
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۴
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام مجدد راهی میدان جنگ شد!👇
✅در ابتدای کار مردى از سپاه دشمن به نام ابوالحتوف تیرى به سوى امام(ع) رها کرد.
تیر به پیشانى امام اصابت کرد.
آن را بیرون کشید و خون بر چهره و محاسن امام(ع) جارى شد، عرض کرد :
📋《اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرى ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلى وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً》
♦️خدایا! تو شاهدى که از این مردم سرکش به من چه مىرسد.
خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگى و بدبختى بمیران، و از آنان کسى را بر روى زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز.(۱)
سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که مىرسید او را با شمشیرش بر خاک مىافکند، این در حالى بود که تیرها از هر سو مىبارید و بر بدن امام(ع) مىنشست و مىفرمود :
📋《یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّاىَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ》
♦️اى بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر(ص) بد عمل کردید.
آرى! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بندهاى از بندگان خدا هراسى ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود.
به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامى بدارد.
آنگاه از جایى که گمان نمىبرید انتقام مرا از شما بگیرد.
📋《یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ》
♦️خداوند نزاع و اختلاف در میانتان مىافکند و خونتان را مىریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار مى سازد.(۲)
امام(ع) همچنان مىجنگید تا آن که زخمهاى بسیارى بر بدن مبارکش وارد شد.
هنگامى که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوى امام(ع) اصابت کرد و فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَى اللَّهِ》
♦️به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویى جز از جانب خدا نیست و این شهیدى است در راه رضاى خدا!(۳)
📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️در همان حال که حضرت(ع) ایستاده بودند، سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت(ع) اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست.
امام (دعاى قربانى خواند) و فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلى مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص).
آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد :
📋《إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِىٍّ غَیْرَهُ》
♦️خداى من! تو آگاهى که اینان کسى را مىکشند که در روى زمین پسر پیامبرى جز وى نیست.
سپس تیر را بیرون کشید و خون همچون ناودان جارى شد.(۴)
حضرت(ع) دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود :
📋《هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّى أَلْقى جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ : یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ!》
♦️آرى، به خدا سوگند! مىخواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله بروم و بگویم :
اى رسول خدا(ص)!
فلان و فلان مرا شهید کردند.(۵)
امام(ع) بر روی مرکب نشسته بود و بر نیزه خود تکیه کرده بودند که در این لحظه تاب و توان امام(ع) رفت و از اسب به زمین افتاد ولی به زحمت مجدد برخاست.
امام محمد باقر(ع) می فرماید :
📋《لَقَد قُتِلَ بِالسَّیف وَ السَّنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا وَ لَقَد أوطئوه الخِیل بَعدَ ذلک》
جدّم ابی عبدالله را با شمشیر، با نیزه، با سنگ، با چوب، با عصا کشتند، و بعد هم اسب بر بدن او تاختند.(۶)
📚منابع :
۱)المصباح کفعمی، ص۶۲۲
۲)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۵۲
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۱
۴)اللهوف ابن طاووس، صص۱۲۰-۱۲۱
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۴
۶)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۹۱
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۵
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام در قتلگاه بین دشمنان قرار می گیرد!👇
✅در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) بعد از نبرد، با زخم ها و جراحات زیاد، لحظات آخر عمر شریف خود را سپری می کرد، در این هنگام؛
📋《صَاحَ شِمْرٌ بِأَصْحَابِهِ : مَا تَنْتَظِرُونَ بِالرَّجُلِ؟》
♦️شمر لعین بر اصحاب خود، نعره زد و گفت :
دربارهی این مرد منتظر چه هستید؟
📋《وَ حَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ فَضَرَبَهُ زُرْعَةُ بْنُ شَرِیکٍ عَلَى کَتِفِهِ الْیُسْرَى وَ ضَرَبَ الْحُسَیْنُ(ع) زُرْعَةَ فَصَرَعَهُ وَ ضَرَبَهُ آخَرٌ عَلَى عَاتِقِهِ الْمُقَدَّسِ بِالسَّیْفِ ضَرْبَةً کَبَا بِهَا لِوَجْهِهِ وَ کَانَ قَدْ أَعْیَا وَ جَعَلَ یَنُوءُ وَ یُکِبُّ فَطَعَنَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ النَّخَعِیُّ فِی تَرْقُوَتِهِ ثُمَّ انْتَزَعَ الرُّمْحَ فَطَعَنَهُ فِی بَوَانِی صَدْرِهِ》
♦️از هر طرف بر امام حسین (ع) حملهور شدند و زرعه بن شریک، ضربتی بر کتف امام(ع) زد. امام(ع) هم ضربتی بر او وارد کرد و او را نقش زمین ساخت.
مرد دیگری با شمشیر بر گردن مقدّس امام(ع) ضربت زد که حضرت(ع) با صورت بر زمین غلتید و دیگر ناتوان شده بود.
در این هنگام؛ سنان بن انس نیزهای بر گلوگاهش زد. نیزه را بیرون کشید و دوباره بر سینهی آن حضرت زد.
📋《ثُمَّ رَمَاهُ سِنَانٌ أَیْضاً بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَسَقَطَ وَ جَلَسَ قَاعِداً، فَنَزَعَ السَّهْمَ مِنْ نَحْرِهِ وَ قَرَنَ کَفَّیْهِ جَمِیعاً فَکُلَّمَا امْتَلَأَتَا مِنْ دِمَائِهِ خَضَّبَ بِهِمَا رَأْسَهُ وَ لِحْیَتَهُ وَ هُوَ یَقُولُ : هَکَذَا أَلْقَى اللَّهَ مُخَضَّباً بِدَمِی مَغْصُوباً عَلَیَّ حَقِّی》
♦️سپس سنان دوباره تیری در کمان نهاد و بر حنجرهی حضرت زد و امام(ع) افتاد.
ناچار روی زانوها نشست و تیر را از گلو بیرون کشید و دو دست خود را کنار هم زیر گلو گرفت. پر از خون شد، سر و صورت خویش را به خون رنگین کرد، در حالی که میفرمود :
خدا را اینگونه آغشتهی به خونم دیدار خواهم کرد، در حالی که حقّ مرا غصب کردهاند.
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۵
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
شهادت #امام_حسین_علیه_السلام در نقلی دیگر!👇
✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود.
📋《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》
♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه اى براى استراحت توقّف نمود.
📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست.
سپس فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》
سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود :
📋《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》
♦️خداوندا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست!
سپس تیر را از پشت سر درآورد.
📋《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》
♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱)
حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمههای آن حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمههای امام(ع) را داشتند.
امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند :
📋《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ!
اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》
♦️ای پیروان آل سفیان!
اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید.
شمر گفت : حسین! چه می گویی؟!!
امام(ع) فرمود :
📋《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》
♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمهها حمله نکنید.
پس شمر ملعون گفت :
📋《لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)!》
♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست.
پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲)
شمر خود را به امام(ع) نزدیک کرد.
امام(ع) به زمین افتاد و در حالی که خون تمام صورت و محاسنش را گرفته بود.
🏴در زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، آمده است :
📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》
♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا میکرد.(۳)
در این حالت امام(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده!
فرمود : كیستی؟
📋《لَقَد ارتَقَیتَ مُرتَقَیً عَظیمَاً طَالِماً قَبَّلَه رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️جای بلندی نشستی! آن جایگاه بوسه گاه مكرّر پیغمبر(ص) بود.
شمر خود را معرفی کرد.
مام(ع) خطاب به آن ملعون فرمود :
📋《یا شِمرُ! تَقتُلُنُی وَلَم تَعرِف مَن انَا؟》
♦️ای شمر! مرا می کشی و نمی دانی کیستم؟
شمر گفت : می دانم و تو را نیک می شناسم، جد و پدر و مادرت را از همه بهتر می شناسم.
پس دشنامی به حضرت(ع) داد و سپس گفت :
تو را می کشم و اصلا در دل ترس ندارم!
📋《فَضَرَبَ بسَیِفِه ثُمَّ اجَتَزَّ رَأسَه الشَرَیفَ قَفاءً》
♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از قفاء برید.(۴)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱
۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵
۴)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۲، ص۳۶
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
شرح شهادت #امام_حسین_علیه_السلام به نقل از #امام_محمد_باقر_علیه_السلام !👇
✅امام محمدباقر(ع) یکی از شاهدان عینی حادثه کربلاست که می فرماید :
📋《..كُنْتُ أَرَى اَن يَشُدَّ [أَبُوعَبْدِاَللَّهِ اَلْحُسَيْنُ(ع)] عَلَى اَلْمَيْمَنَةِ مَرَّةً وَ عَلَى اَلْمَيْسَرَةِ مَرَّةً وَ عَلَى اَلْقَلْبِ مَرَّةً، وَ لَقَدْ قَتَلُوهُ قِتْلَةً نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ(ص) أَنْ يُقْتَلَ بِهَا اَلْكِلاَبُ، لَقَدْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ وَ اَلسِّنَانِ، وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا، وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ اَلْخَيْلَ بَعْدَ ذَلِكَ》
♦️[در کربلا] می دیدم که جدّم امام حسین(ع) گاهی بر میمنه و گاهی بر میسره و گاهی بر قلب لشگر دشمن حمله ور می نمود.
آن حضرت(ع) را به نحوی کشتند که رسول خدا(ص) حتی سگ ها را بدین نحو کشتن را نهی کرده بود، زیرا آن مظلوم به وسیله شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و عصا شهید شد، و سپس بدن مبارکش را پایمال سمّ اسبان نمودند.(۱)
ایشان در روایتی دیگر می فرماید :
📋《أُصِيبَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ وُجِدَ بِهِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ وَ عِشْرِينَ طَعْنَةً بِرُمْحٍ أَوْ ضَرْبَةً بِالسَّيْفِ أَوْ رَمْيَةً بِسَهْمٍ، فَأَنَّهَا كَانَتْ كُلُّهَا فِي مُقَدَّمِهِ لِأَنَّهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ لاَ يُوَلِّيَ》
♦️پس از شهادت امام حسين(ع) بر پيكر پاكش نشان سيصد و بيست و چند ضربۀ شمشير و نيزه و تير يافتند و همۀ اين ضربهها در بخش جلوی بدن بود كه آن حضرت(ع) پشت به جنگ نكرده بود.(۲)
امام محمد باقر(ع) می فرماید :
📋《اِنَّ الحُسَینَ(ع) صَاحِبَ کَربَلاءَ قُتِلَ مَظلُومَاً مَکرُوبَاً عَطشَانَاً لَهفَانَاً》
♦️همانا امام حسین بن علی(ع) بزرگ مرد روز کربلا، مظلومانه و رنجیده خاطر و تشنه لب و مصیبت زده به شهادت رسید.(۳)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۹۱
۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۹
۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۹۸، ص۴۶
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #امام_باقر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۲۹
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
اسب #امام_حسین_علیه_السلام بی سوار به خیمه گاه بر می گردد!👇
✅امام حسین(ع) که راهی میدان نبرد شده بود، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد.
خوارزمی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》
♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود.
پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه میکشید و سر خود را به زمین مى کوبید.(۱)
امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند :
📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》
♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۲)
گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد.
در نقلی دیگر آمده است؛
بعد از مدتی، ناگهان صداى شیهه ی مرکب امام(ع) به گوش او و عمه اش زینب کبری(س) رسید.
این بار اسب بدون صاحبش به خیمه بازگشت.
📋《ثُمَّ تَمَرَّغَ فی دَمِ الحُسَینِ(ع) وَ قَصَدَ نَحوَ الخَیمَةِ وَ لَهُ صُهَیلٌ عالٍ وَ یَضرِبُ بِیَدِهِ الاَرضَ》
♦️اسب امام حسین(ع) خود را به خون امام(ع) آغشته نمود و به سمت خیمه ها حرکت نمود و با صدای بلند صیحه می زد و دستش را به زمین می کوبید.(۳)
📋《وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِدَاً اِلَى خِيامِكَ قَاصِداً مُهَمْهِماً بَاِكِيَاً》
♦️اسب شيون کنان از امام(ع) دور شد، و شيهه کشان و گريه کنان به قصد خيام حرم سرعت گرفت.(۴)
از طرفی نیز، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند.
سپس حضرت سکینه(س) مرکب امام(ع) را این گونه مورد خطاب قرار داد.
📋《یا جوادُ! هَلْ سُقِىَ اَبِى اَمْ قُتِلَ عَطْشَانَاً؟》
♦️اى اسب! آیا پدرم را آب دادند یا با لب تشنه به شهادت رساندند؟(۵)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۵۸
۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴
۵)روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص۱۸۹
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۳۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
سر مبارک #امام_حسین_علیه_السلام توسط سنان بن انس نزد عمر بن سعد آورده شد!👇
✅سنان بن انس که یکی از کسانی است که در کنار شمر بن ذی الجوشن و خولی بن یزید، قتل امام حسین(ع) و جدا کردن سر مبارک ایشان را به وی نسبت می دهند.
در منابع آمده است که در واپسین لحظات حیات امام حسین(ع) آنگاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت(ع) را به شهادت رساند.
و سپس به نقل ابن شهر آشوب که در این باره می نویسد :
📋《وَاحتَزَّ رَأسَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ اَلنَّخَعِيُّ》
♦️سنان بن انس نخعی سر امام حسین(ع) را از تن جدا کرد.(۱)
وسپس راهی خیمه عمر بن سعد شد و با صدای بلند گفت :
📋《اَوقِر رِكَابِي فِضَّةً اَو ذَهَبَاً،
اِنِّي قَتَلتُ السَّيِدَ المُحَجَّبَا،
قَتَلتُ خَيرَ النَّاسِ اُمَّاً وَ اَبَاً،
وخَيرَهُم اِذ يَنسُبُون النَّسَبَا》
♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن!
چون من برترين آقا را كشته ام!
كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد.
كسي كه از نظر نسب بهترين انسان هاست.(۲)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۷۷
۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۴
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۳۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
سپاه دشمن به خیمه گاه #امام_حسین_علیه_السلام حمله ور می شود!👇
✅وقتی لشكر دشمن، از کشتن امام حسين(ع) فارغ شد و خیمه ها را بدون مدافع دید، شروع کرد به حمله ور شدن و غارت خيمه ها!
شمر بن ذی الجوشن در این لحظه دستور داد :
📋《اُدخُلُوا فَاسلُبُوا بِزَّتَهُنَّ》
♦️داخل خیمه ها شوید و زینتهای آنان را بگیرید.(۱)
در مقاتل آمده است که؛
📋《تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ(ص) وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ(س) حَتَّى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْأَةِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ》
♦️مردم براى غارت خیمه هاى اولاد پيامبر اکرم(ص) و نور چشم فاطمه(س) حمله بردند. حتى چادرى كه زن به كمرش بسته بود مى كشيدند و مى بردند و دختران و زنان خاندان رسول خدا(ص) از خيمه ها بيرون ريختند و دسته جمعى مى گريستند.(۲)
در نقل دیگری آمده است که؛
📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا》
♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۳)
ابن نما حلی نقل می کند :
📋《ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِیَالِ الْحُسَیْنِ وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا، أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا، وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا》
♦️آنگاه به غارت خانواده و همسران امام حسین(ع) پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشتها، گوشواره از گوشها و خلخال از پاها درآوردند.
📋《وَ خَرَجَ بَنَاتُ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قُرَّهُ عَیْنِ الزَّهْرَاءِ حَاسِرَاتٌ مُبْدِیَاتٌ لِلنِّیَاحَهِ وَ الْعَوِیلِ یَنْدُبْنَ عَلَى الشَّبَابِ وَ الْکُهُولِ وَ أُضْرِمَتِ النَّارُ فِی الْفُسْطَاطِ فَخَرَجْنَ هَارِبَاتٌ》
♦️دختران پیامبر(ص) و نور چشمهای حضرت زهرا(س) بیرون آمدند، حسرت زده و نوحهگر و گریان بر آن جوانان و پیران.
به خیمهها آتش زدند و آنان گریزان و نالان از خیمهها بیرون آمدند.(۴)
عبدالله بن حسن مثنی از مادرش فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل می کند که :
📋《دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي!》
♦️من در کربلا دختری خردسال بودم که دیدم، غارتگران داخل در خیمه ها شدند و در پای من دو خلخال از طلا بود که مردی با عجله در حالی که می گریست، مشغول در آوردن آن ها بود.
به او گفتم : ای دشمن خدا! برای چی می گریی؟
جواب داد :
📋《كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؟》
♦️چگونه نگریم، در حالی که دختر رسول اکرم(ص) را غارت می کنم؟!!
گفتم : پس چرا غارت می کنی؟
در جواب گفت :
📋《أَخَافُ أَنْ يَجِيءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ》
♦️می ترسم دیگری بیاید و این خلخالها را ببرد!
فاطمه می گوید :
📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا》
♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۵)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۰
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۱
۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۴)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۷۶
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۴
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۳۴
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
شمر به خیمه #امام_سجاد_علیه_السلام می رود و قصد جان ایشان را می کند!👇
✅پس از شهادت #امام_حسین_علیه_السلام شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد.
حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود.
چون امام سجاد(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت.
در این هنگام عدهای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند.
به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛
📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت :
وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》
♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم!
آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است و سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۱)
📚منبع :
۱)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۳۵
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
به دستور عمر بن سعد لعین، ده نفر حرامی بر بدن #امام_حسین_علیه_السلام اسب تاختند!👇
✅در کربلا امام حسین(ع) دو بار بر بدن مطهرش اسب تاخته شد!
ابتدا توسط شمر بن ذی الجوشن لعین که بعد از جدا کردن سر مطهر ایشان، این جنایت را مرتکب شد.
ابن جوزی می نویسد :
📋《أَوطَأَ الخَيلَ صَدرَهُ وَ ظَهرَهُ》
♦️شمر بر سینه و پشت امام حسین(ع) اسب تاخت.(۱)
سپس توسط ده حرامی به دستور ابن سعد!
شیخ مفید می نویسد :
عمر بن سعد در عصر عاشورا ندا داد :
📋《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》
♦️كيست كه داوطلب گردد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟!
📋《فَانْتَدَبَ عَشَرَةٌ، مِنْهُمْ : إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ اَلْحَضْرَمِيُّ، وَ أَحْبَشُ بْنُ مَرْثَدٍ اَلْحَضْرَمِيُّ فَأَتَوْا فَدَاسُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) بِخُيُولِهِمْ حَتَّى رَضُّوا ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ》
♦️پس ده حرامی و لعین از جمله؛ اسحاق بن حویه، اخنس بن مرثد، حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی، اسید بن مالک،
چنین کردند و بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب تاختند.
آنان پشت و سینه جگر گوشه رسول اکرم(ص) را زیر سمّ اسب قرار دادند.(۲)
اين ارازل، نه تنها از اين عمل شنیع، شرمنده نشدند، بلكه افتخار هم مى كردند.
وقتی اینان وارد مجلس ابن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟
آنان گفتند :
📋《نَحْنُ اَلَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ》
♦️ما كسانى هستیم كه بر پشت حسين(ع)، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين(ع) را آسياب كرديم.
📋《فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ یَسِیرَةِِِ》
♦️سپس ابن زیاد به آنان جایزه ناچیزی داد.
ابوعمر که در آن مجلس حضور داشت، می گوید :
📋《فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ اَلْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا》
♦️ما به همه آن ده نفر نگاه کردیم و متوجه شدیم که همه آنها از اولاد زنا بودند.
بعدها مختار این ده نفر لعین را دستگیر کرد و دست ها و پاهایشان را میخکوب کرد و اسب بر پشت آنان تاخت تا به درک واصل شدند.(۳)
📚منابع :
۱)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۶
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۷
منبع: اسناد المصائب
#عاشورا
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۴۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
راس مطهر #امام_حسین_علیه_السلام بر روی نیزه قرآن تلاوت می کند!👇
✅شیخ مفید مینویسد :
زید بن ارقم می گوید :
📋《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ :
[أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟]
فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!》
♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(ع) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت میفرمود :
آیا خیال کرده که پیشآمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفتآورتر است؟
به خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر اندامم راست شد و عرض کردم :
به خدا سوگند! سر بریده شما ای فرزند رسول خدا(ص)، شگفت آورتر از پیش آمد اصحاب کهف است.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۵۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
رخدادهای دنیوی بعد از شهادت #امام_حسین_علیه_السلام!👇
✅وقتی امام حسین(ع) از دنیا رفت، در عالم هستی به خاطر این مصیبت، اتفاقاتی رخ داد که نشانگر عظمت این مصیبت بوده است.
1⃣بارش باران خون!👇
علامه مجلسی در طی روایتی می نویسد :
📋《مُطِرْنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ دَماً عَبِيطاً》
♦️در روز عاشورا تا سه روز از آسمان خون تازه باریده می شد.(۱)
2⃣جاری شدن خون از زیر سنگهای بیت المقدس!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》
♦️هنگامى كه حسين بن على(ع) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۲)
3⃣گریستن آسمان و زمین!👇
ابن قولویه قمی در طی روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند :
📋《لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ》
♦️هنگامی که امام حسین(ع) شهید شد، آسمان و زمین هفتگانه بر حسين بن على(ع) گریستند.(۳)
4⃣جاری شدنِ اشکِ حیوانات!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋《بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(عليهما السلام) حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا》
♦️انسیان و جنیان و پرندگان و حیوانات وحشی بر امام حسین(علیه السلام) گریه می کردند، تا جایی که اشک آنان سرازیر بود.(۴)
و همچنین خوارزمی می نویسد :
روای می گوید : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)؛
📋《رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️ما قطرات اشكهاى اسبان را دیدیم که بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵)
5⃣گریه همه عوالم و موجودات و اهل زمین و آسمان!👇
📋《فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ》
♦️در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها در این مصیبت عزادار شدند.(۶)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۴
۲)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۰
۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۲
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۶۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
رأس مبارك #امام_حسین_علیه_السلام در كجا مدفون است؟👇
✍پاسخ :
درباره محلّ دفن سر مبارك امام حسين(ع) به خصوص و سرهاى ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتابهاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مى شود.
البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد.
براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مى پردازيم :
1⃣كربلا :👇
♦️اين نظر ديدگاه مشهور بين علماى شيعه است و علامه مجلسى به اين شهرت اشاره كرده است.(۱)
♦️شيخ صدوق با نقل روايتى، الحاق سر به بدن در كربلا را از قول فاطمه دختر على(ع) و خواهر امام حسين(ع) نقل كرده است.(۲)
اما درباره كيفيت و چگونگى الحاق ديدگاه هاى مختلفى ابراز شده است.
♦️برخى همانند سيد بن طاووس آن را امرى الهى مى داند كه خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است.
وى از چون و چرا درباره آن نهى كرده است.(۳)
♦️برخى ديگر چنين گفته اند :
امام سجاد (ع) در بازگشت در روز اربعين(۴) يا روزى غير از آن، سر را در كربلا در كنار بدن دفن كرد.(۵)
اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(۶)
♦️عده اى نیز گفته اند :
پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينهاى از گنجينه هاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود.
سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد.
پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت۹۹ تا ۱۰۱ قمری) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است.(۷)
در پايان متذكّر مى شويم كه برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حويزى نيز اجمالًا پذيرفته اند كه سر در كربلا دفن شده است.(۸)
2⃣نجف اشرف : 👇
♦️از عبارت علّامه مجلسى و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مى آيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على (ع) دفن شده است.(۹)
رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين (ع) پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى داند.(۱۰)
♦️روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مى كند به گونه اى كه حتى در كتابهاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.(۱۱)
درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است :
يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على (ع) آورد.(۱۲)
البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود.
♦️در روايتى ديگر آمده است :
پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على (ع) دفن كنند.(۱۳) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است.
3⃣ كوفه :👇
سبط ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است :
عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(۱۴)
ادامه مطالب :👇
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۷۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸 #جون_بن_حوی رحمت الله
🔸#انصار_الحسین علیه السلام
روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری، دفن بدن #جون_بن_حوی_رحمه_الله غلام #امام_حسین_علیه_السلام در کربلا!👇
✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است!
او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱)
جون اسلحه شناس بود و در تعمیر و آمادهسازی سلاح، مهارت بسیاری داشت.
امام سجاد(ع) میفرماید :
شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمهام زینب(س) از من پرستاری میکرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود.
📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》
♦️جُون مشغول تعمیر و آماده سازی سلاح و شمشیر بود.(۲)
هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست.
حضرت(ع) فرمود :
📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》
♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی!
اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت :
📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟
وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟
آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است.
یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم.
نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳)
جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند.
با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند.
او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد.
او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند.
هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود :
📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》
♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴)
از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند.
علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛
📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》
♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵)
نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است :
«اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِیذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶)
📚منابع :
۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳
۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴
۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
#جون_بن_حوی
#انصار_الحسین علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۷۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
راس مبارک #امام_حسین_علیه_السلام در مسیر شام نیز بر فراز نیزه قرآن تلاوت می کند!👇
✅قطبالدین راوندی مینویسد :
منهال بن عمرو نقل می کند :
📋《أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ :
[أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟]
فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي》
♦️به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را میخواند.
همین که به این آیه رسید :
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا»
ناگهان سر مطهر اباعبدالله(ع) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود :
ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفتانگیزتر است.(۱)
👤طبری شیعی با سند خود از حارث بن وکیده نقل میکند که میگوید :
وقتی سر امام حسین(ع) را به سوی شام می بردند، من در میان کسانی بودم که سر حسین(ع) را میبردند.
📋《فَسَمِعْتُهُ يَقْرَأُ سُورَةَ الْكَهْفِ!
فَجَعَلْتُ أَشُكُّ فِي نَفْسِي وَ أَنَا أَسْمَعُ نَغْمَةَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، فَقَالَ لِي : يَابْنَ وَكِيدَةَ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعْشَرَ الْأَئِمَّةِ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّنَا نُرْزَقُ؟》
♦️شنیدم که سورهی کهف میخواند. در خودم شک کردم که آیا من صدای اباعبدالله را میشنوم؟
که شنیدم به من گفت :
ای پسر وکیده! آیا نمیدانی که ما امامان زندهایم و نزد پروردگارمان روزی میخوریم؟
📋《قَالَ : فَقُلْتُ فِي نَفْسِي : أَسْرِقُ رَأْسَهُ!
فَنَادَى : يَا بْنَ وَكِيدَةَ!
لَيْسَ لَكَ إِلَى ذَاكَ سَبِيلٌ، سَفْكُهُمْ دَمِي أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ تَسْيِيرِهِمْ رَأْسِي، فَذَرْهُمْ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ، إِذْ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ!》
♦️پیش خود گفتم : سر او را میربایم.
در این هنگام سر مبارک به من گفت :
ای پسر وکیده! نمیتوانی چنین کنی!
اینکه خونم را ریختند، نزد خدا بزرگتر از گرداندن سر من است.
آنها را واگذارشان!
به زودی خواهند دانست، آنگاه که زنجیرها بر گردنهایشان خواهد بود و آنها را سوی دوزخ میبرند.(۲)
📚منابع :
۱)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷
۲)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۱۸۸
منبع: اسناد المصائب
#اسارت
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۸۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
راس مبارک #امام_حسین_علیه_السلام در مسیر شام نیز بر فراز نیزه قرآن تلاوت می کند!👇
✅قطبالدین راوندی مینویسد :
منهال بن عمرو نقل می کند :
📋《أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ :
[أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟]
فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي》
♦️به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را میخواند.
همین که به این آیه رسید :
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا»
ناگهان سر مطهر اباعبدالله(ع) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود :
ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفتانگیزتر است.(۱)
👤طبری شیعی با سند خود از حارث بن وکیده نقل میکند که میگوید :
وقتی سر امام حسین(ع) را به سوی شام می بردند، من در میان کسانی بودم که سر حسین(ع) را میبردند.
📋《فَسَمِعْتُهُ يَقْرَأُ سُورَةَ الْكَهْفِ!
فَجَعَلْتُ أَشُكُّ فِي نَفْسِي وَ أَنَا أَسْمَعُ نَغْمَةَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، فَقَالَ لِي : يَابْنَ وَكِيدَةَ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعْشَرَ الْأَئِمَّةِ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّنَا نُرْزَقُ؟》
♦️شنیدم که سورهی کهف میخواند. در خودم شک کردم که آیا من صدای اباعبدالله را میشنوم؟
که شنیدم به من گفت :
ای پسر وکیده! آیا نمیدانی که ما امامان زندهایم و نزد پروردگارمان روزی میخوریم؟
📋《قَالَ : فَقُلْتُ فِي نَفْسِي : أَسْرِقُ رَأْسَهُ!
فَنَادَى : يَا بْنَ وَكِيدَةَ!
لَيْسَ لَكَ إِلَى ذَاكَ سَبِيلٌ، سَفْكُهُمْ دَمِي أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ تَسْيِيرِهِمْ رَأْسِي، فَذَرْهُمْ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ، إِذْ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ!》
♦️پیش خود گفتم : سر او را میربایم.
در این هنگام سر مبارک به من گفت :
ای پسر وکیده! نمیتوانی چنین کنی!
اینکه خونم را ریختند، نزد خدا بزرگتر از گرداندن سر من است.
آنها را واگذارشان!
به زودی خواهند دانست، آنگاه که زنجیرها بر گردنهایشان خواهد بود و آنها را سوی دوزخ میبرند.(۲)
📚منابع :
۱)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷
۲)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۱۸۸
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۸۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
یکم صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان #اسرای_کربلا و اهل بیت #امام_حسین_علیه_السلام به شهر شام رسیدند!👇
✅کاوران اسرای اهل بیت(ع) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به دمشق، پایتخت شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند.
مرحوم کفهمی می نویسد :
📋《وَ فِی أوَّلِ صَفَرٍ اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) إلى دِمَشقَ، وهُوَ عيدٌ عِندَ بَني اُمَيَّةَ》
♦️در روز اوّل صفر، سر مبارک امام حسين(ع) به دمشق، وارد شد و آن روز، نزد بنى اميّه، عيد بود.(۱)
طبق برخی گزارشهای دیگر، ورود سرهای شهداء به همراه اسرای کربلا به شام، در روز اول صفر بوده است.(۲)
📚منابع :
۱)المصباح کفهمی، ص۵۰۱
۲)آثار الباقیة ابوریحان بیرونی، ص۵۲۷
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۸۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
یکم صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان #اسرای_کربلا و اهل بیت #امام_حسین_علیه_السلام به شهر شام رسیدند!👇
✅کاوران اسرای اهل بیت(ع) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به دمشق، پایتخت شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند.
مرحوم کفهمی می نویسد :
📋《وَ فِی أوَّلِ صَفَرٍ اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) إلى دِمَشقَ، وهُوَ عيدٌ عِندَ بَني اُمَيَّةَ》
♦️در روز اوّل صفر، سر مبارک امام حسين(ع) به دمشق، وارد شد و آن روز، نزد بنى اميّه، عيد بود.(۱)
طبق برخی گزارشهای دیگر، ورود سرهای شهداء به همراه اسرای کربلا به شام، در روز اول صفر بوده است.(۲)
📚منابع :
۱)المصباح کفهمی، ص۵۰۱
۲)آثار الباقیة ابوریحان بیرونی، ص۵۲۷
منبع: اسناد المصائب
#اسارت
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۹۴
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
اهانت به سر مقدس #امام_حسین_علیه_السلام توسط یزید لعین!👇
✅هنگامی که کاروان #اسرای_کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شده بود و یزید نیز در حالی که شراب می نوشید؛
📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد و می گفت :
📋《لَقَد أَسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يَا أَبَا عَبدِاللهِ(ع)!》
♦️اى اباعبدالله! چقدر زود پير شدى؟!!
[محاسنت سفيد گشته است!](۱)
و در نقلی دیگر؛
📋《..ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ》
♦️آنگاه یزید لعین باقی مانده شراب خود را در کنار طشتى که سر بریده و مقدس امام حسین(ع) در آن بود بر زمین میریخت.(۲)
آن لعین در حالت مستی، با خویش شعری کفرآمیز زمزمه می کرد و می گفت :
📋《لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْر شَهِدُوا،
جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْلْ》
♦️ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، هم اکنون بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه ها می دیدند!
📋《لاََهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً،
وَ لَقالُوا یا یَزِیدُ لاَ تَشَلْ》
در آن هنگام از شدت فرح و خوشحالی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید دستت درد نکند!
📋《قَدْ قَتَلْنَا القَرْمَ مِن سَادَاتهِمْ،
وَ عَدَلْناه بِبَدْرٍ فَاعتَدَلْ》
♦️ما بزرگان اینها را به جای کشتگانمان در بدر کشتیم که سربه سر شد.
📋《لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ،
خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ》
♦️بنی هاشم با سلطنت و حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود.(۳)
👤طبرانی می نویسد :
📋《..فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ، فَأَمَرَ بِسُكَيْنَةَ(س) فَجَعَلَهَا خَلْفَ سَرِيرِهِ لِئَلَّا تَرَى رَأْسَ أَبِيهَا وَذَوِي قَرابَتِهَا، وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) عَنْهُمَا فِي غُلٍّ، فَوَضَعَ رَأْسَهُ، فَضَرَبَ عَلَى ثَنِيَّتَيِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ قَالَ : {نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ،
إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا}》
♦️عبيد اللّه بن زیاد، اهل بیت امام حسین(ع) را به سوى يزيد بن معاويه فرستاد.
يزيد فرمان داد تا سَكينه(س) را در پشتِ تخت او بگذارند، تا سرِ پدر و خويشانش را نبيند.
على بن الحسين(ع) در غل و زنجير بود.
يزيد، سر امام حسين(ع) را پايين گذاشت و بر دندان هاى پيشينِ حسين(ع) زد و گفت : سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم، ولى آنان، نافرمان ترين و ستمكارترين بودند.
امام سجاد(ع) فرمود :
📋《{مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيرٌ}(حديد۲۲)》
♦️مصيبتى در زمين و يا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم، ثبت شده است و اين، براى خدا آسان است.
این سخن بر يزيد گران آمد كه او به شعرى استشهاد كند و على بن الحسين(ع)، آيه اى از كتاب خداى عزوجل تلاوت كند.
پس یزید گفت :
📋《بَلْ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ويَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ!》
♦️بلكه به سبب دستاورد خودتان است و خدا از بسيارى هم مى گذرد.
امام سجاد(ع) فرمود :
📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ رَآنَا رَسُولُ اللهِ(ص) مَغْلُولِينَ لَأَحَبَّ أَنْ يُخَلِّيَنَا مِنَ الْغُلِّ!》
♦️هان! به خدا سوگند! اگر رسول خدا(ص) ما را در بند مىديد، دوست مى داشت كه بند را از ما بگشايد!
يزيد گفت : راست گفتى! بند را از آنان بگشاييد.
امام سجاد(ع) مجدد فرمود :
📋《وَلَوْ وَقَفْنَا بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ الله(ص) عَلَى بُعْدٍ لَأَحَبَّ أَنْ يُقَرِّبَنَا!》
و اگر ما در پيشِ روى رسول اکرم(ص) دور مى ايستاديم، دوست مى داشت كه ما را نزديك نمايد.
يزيد گفت : راست گفتى! آنان را نزديك بياوريد.
پس؛
《فَجَعَلَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سُكَيْنَةُ(س) يَتَطَاوَلَانِ لِتَرَيَا رَأْسَ أَبِيهِمَا، وَجَعَلَ يَزِيدُ يَتَطَاوَلُ فِي مَجْلِسِهِ لِيَسْتُرَ عَنْهُمَا رَأْسَ أَبِيهِمَا》
♦️فاطمه(س) و سَكينه(س)، گردن مىكشيدند تا سرِ پدرشان را ببينند و يزيد هم آن جا كه نشسته بود، گردن مىكشيد تا سرِ پدرشان را از آن دو، پنهان بدارد.(۴)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۲)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۳)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۷
۴)المعجم الكبير طبرانی، ج۳، ص۱۰۴
منبع: اسناد المصائب
#اسارت
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۹۶
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
آویخته شدن سر مقدس #امام_حسین_علیه_السلام به دروازه شام، به مدت سه روز!👇
✅ذَهَبی عالم اهل سنت می نویسد :
📋《أنَّهُ رَأَى رَأسَ الحُسَینِ(ع) مَصلُوبَاً بِدِمَشقَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ》
♦️سر مقدس امام حسين(ع) سه روز در دمشق آویخته شده بود.(۱)
📚منبع :
۱)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۵، ص۱۰۷
عزاداری #اسرای_کربلا و زنان دربار یزید در کاخ شام!👇
✅در روایتی آمده که یزید لعین دستور داد به اینکه؛
📋《بِأَنْ يُصْلَبَ الرَّأْسُ عَلَى بَابِ دَارِهِ وَ أَمَرَ بِأَهْلِ بَيْتِ الْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يَدْخُلُوا دَارَهُ》
♦️سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر در خانه اش بياويزند و به اهل بيت امام حسين(ع) دستور داد تا وارد خانه اش شوند.
📋《فَلَمَّا دَخَلَتِ النِّسْوَةُ دَارَ يَزِيدَ لَمْ يَبْقَ مِنْ آلِ مُعَاوِيَةَ وَ لَا أَبِي سُفْيَانَ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَقْبَلَهُنَّ بِالْبُكَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ النِّيَاحَةِ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَلْقَيْنَ مَا عَلَيْهِنَّ مِنَ الثِّيَابِ وَ الْحُلِيِّ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ عَلَيْهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ》
♦️وقتی زنان وارد خانه يزيد شدند، همه ي زنان آل معاويه به گريه و شيون و ناله بر حسين(ع) از آنان استقبال کردند و همه ي لباسها و زينتهاي خود را درآوردند و سه روز ماتم برپا ساختند.(۱)
🏴اولین جایی که رسما ماتم سرای امام حسین(ع) شد، در قلب شام و در کاخ یزید بود!
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۳
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۳۰۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
پیشنهاد کنیزی اهل بیت #امام_حسین_علیه_السلام توسط حضار و در ادامه جواب دندان شکن #امام_محمد_باقر_علیه_السلام به یزید!👇
✅در این هنگام؛
📋《قَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَحْمَرُ أَزْرَقُ فَنَظَرَ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ كَانَتْ وَضِيئَةً فَقالَ :
یا أمیرَالمُؤمِنینَ! هَب لِی هَذِهِ اَلْجَارِيَةَ!》
♦️مردى سرخ روی از شاميان، به نام «ارزق» بپا خاست و نگاهى به فاطمه دختر امام حسين(ع) که سيمايى درخشان و زيبا داشت، انداخت و رو به يزيد كرد و گفت :
اى امير مؤمنان! اين دخترك را به من ببخش!!
فاطمه(س) به عمّه اش زینب کبری(س) پناه برد و عرضه داشت :
📋《يَا عَمَّتَاهْ! أُوتِمْتُ وَ أُسْتَخْدَمُ؟!》
♦️ ای عمّه ! یتیم شدم و اینک باید خدمتکار هم بشوم؟!
در این هنگام زینب کبری(س) فرمود :
📋《لَا! وَاللّه ِولا کَرامَهَ لَکَ وَلا لَهُ إلَّا أن یَخرُجَ مِن دینِ اللهِ》
♦️نه، هرگز چنين نخواهد شد!
به خدا سوگند، نه تو چنين حقّى دارى و نه اميرت يزيد؛ مگر اينكه بطور آشكار اعلان كفر كند و از دين و آيين ما بيرون رود!
📋《فَأَعادَهَا الأَزرَقُ ، فَقالَ لَهُ یَزیدُ : کُفَّ!》
♦️پس مرد ازرق مجدد درخواست خود را تکرار نمود، تا اینکه یزید به او گفت :
بس کن! کافیست!(۱)
در نقلی دیگر آمده است که، در این هنگام، مردی دیگر از حضّار بلند شد و گفت :
📋《إِنَّ سَبَایَاهُم لَنَا حَلَالٌ !》
♦️اسیران آنها، بر ما حلال هستند.
در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به او فرمود :
📋《کَذَبتَ وَ لَؤُمتَ، ما ذَاکَ لَکَ إلّا أَن تَخرُجَ مِن مِلَّتِنا وتَأتِیَ بِغَیرِ دینِنَا》
♦️دروغ گفتی و پَستی نمودی!
این حقّ تو نیست، جز آن که از دین ما بیرون بروی و به دین غیر ما در آیی!
📋《فَأَطرَقَ یَزیدُ مَلِیَّاً، ثُمَّ قالَ لِلشّامِیِّ : اِجلِس!》
♦️پس یزید، مدّتی به فکر فرو رفت و به آن شامی گفت : بنشین!(۲)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
مرد شامی از یزید پرسید :
📋《مَن هَذِهِ الجَارِیَهُ؟》
مگر این کنیزک کیست؟
یزید گفت :
📋《هَذِهِ فاطِمَهُ بِنتُ الحُسَینِ(ع) و تِلکَ عَمَّتُها زَینَبُ ابنَهُ عَلِیٍّ(ع)》
♦️او فاطمه دختر حسین(ع) و آن نیز عمه اش زینب، دختر علی(ع) است.
در این هنگام مرد شامی با تعجب پرسید :
📋《الحُسَینُ بنُ فاطِمَهَ(س) و عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ(ع)؟!!》
♦️حسین(ع) فرزند فاطمه(س) و علی بن ابی طالب(ع)!!؟
یزید گفت : آری!
مرد شامی خطاب به یزید گفت :
📋《لَعَنَکَ اللهُ یَا یَزیدُ! أتَقتُلُ عِترَهَ نَبِیِّکَ و تَسبِیَ ذُرِّیَّتَهُ، وَاللّه ِ مَا تَوَهَّمتُ إلّا أنَّهُم سَبیُ الرُّومِ!》
♦️ای یزید ! خدا تو را لعنت کند!
آیا خاندان پیامبرت را می کُشی و فرزندانش را اسیر می کنی؟!
به خدا سوگند ، من جز این خیال نکردم که آنان اسیران رومند.
یزید عصبانی شد و خطاب به مرد شامی گفت :
📋《وَالله ِ لَاُلحِقَنَّکَ بِهِم》
به خدا سوگند ، تو را نیز به آنان ملحق می کنم.
📋《ثُمَّ اَمَرَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ》
♦️سپس یزید فرمان داد تا گردن آن مرد شامی را بزنند و این چنین هم شد.(۳)
یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به او فرموده بود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛
📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》
♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!
آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود :
📋《لَقَد أشَارَ عَليكَ هَؤُلاء بِخَلافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَليهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَانَّهُم قَالوا لَه : أرجِه و أخَاه، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنا، وَ لِهَذَا سَبَبُ》
♦️اهل مجلس تو به تو اشاره اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند :
موسى را با برادرش نگاه دار!
ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره اى كه اينها كردند داراى سببى است!
یزید پرسید : به چه سبب؟
امام باقر(ع) فرمود :
📋《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لَرُشدةِِ و هَؤلاء لغَيرِ رُشدةِِ!
وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولادَهُم إِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاء!》
♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت!
آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۴)
📚منابع :
۱)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۳۰۹
۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۸۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۷
۴)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham