ا ﷽ ا
#روضه /۳۰۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
پیشنهاد کنیزی اهل بیت
#امام_حسین_علیه_السلام توسط حضار و در ادامه جواب دندان شکن
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام به یزید!👇
✅در این هنگام؛
📋《قَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَحْمَرُ أَزْرَقُ فَنَظَرَ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ كَانَتْ وَضِيئَةً فَقالَ :
یا أمیرَالمُؤمِنینَ! هَب لِی هَذِهِ اَلْجَارِيَةَ!》
♦️مردى سرخ روی از شاميان، به نام «ارزق» بپا خاست و نگاهى به فاطمه دختر امام حسين(ع) که سيمايى درخشان و زيبا داشت، انداخت و رو به يزيد كرد و گفت :
اى امير مؤمنان! اين دخترك را به من ببخش!!
فاطمه(س) به عمّه اش زینب کبری(س) پناه برد و عرضه داشت :
📋《يَا عَمَّتَاهْ! أُوتِمْتُ وَ أُسْتَخْدَمُ؟!》
♦️ ای عمّه ! یتیم شدم و اینک باید خدمتکار هم بشوم؟!
در این هنگام زینب کبری(س) فرمود :
📋《لَا! وَاللّه ِولا کَرامَهَ لَکَ وَلا لَهُ إلَّا أن یَخرُجَ مِن دینِ اللهِ》
♦️نه، هرگز چنين نخواهد شد!
به خدا سوگند، نه تو چنين حقّى دارى و نه اميرت يزيد؛ مگر اينكه بطور آشكار اعلان كفر كند و از دين و آيين ما بيرون رود!
📋《فَأَعادَهَا الأَزرَقُ ، فَقالَ لَهُ یَزیدُ : کُفَّ!》
♦️پس مرد ازرق مجدد درخواست خود را تکرار نمود، تا اینکه یزید به او گفت :
بس کن! کافیست!(۱)
در نقلی دیگر آمده است که، در این هنگام، مردی دیگر از حضّار بلند شد و گفت :
📋《إِنَّ سَبَایَاهُم لَنَا حَلَالٌ !》
♦️اسیران آنها، بر ما حلال هستند.
در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به او فرمود :
📋《کَذَبتَ وَ لَؤُمتَ، ما ذَاکَ لَکَ إلّا أَن تَخرُجَ مِن مِلَّتِنا وتَأتِیَ بِغَیرِ دینِنَا》
♦️دروغ گفتی و پَستی نمودی!
این حقّ تو نیست، جز آن که از دین ما بیرون بروی و به دین غیر ما در آیی!
📋《فَأَطرَقَ یَزیدُ مَلِیَّاً، ثُمَّ قالَ لِلشّامِیِّ : اِجلِس!》
♦️پس یزید، مدّتی به فکر فرو رفت و به آن شامی گفت : بنشین!(۲)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
مرد شامی از یزید پرسید :
📋《مَن هَذِهِ الجَارِیَهُ؟》
مگر این کنیزک کیست؟
یزید گفت :
📋《هَذِهِ فاطِمَهُ بِنتُ الحُسَینِ(ع) و تِلکَ عَمَّتُها زَینَبُ ابنَهُ عَلِیٍّ(ع)》
♦️او فاطمه دختر حسین(ع) و آن نیز عمه اش زینب، دختر علی(ع) است.
در این هنگام مرد شامی با تعجب پرسید :
📋《الحُسَینُ بنُ فاطِمَهَ(س) و عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ(ع)؟!!》
♦️حسین(ع) فرزند فاطمه(س) و علی بن ابی طالب(ع)!!؟
یزید گفت : آری!
مرد شامی خطاب به یزید گفت :
📋《لَعَنَکَ اللهُ یَا یَزیدُ! أتَقتُلُ عِترَهَ نَبِیِّکَ و تَسبِیَ ذُرِّیَّتَهُ، وَاللّه ِ مَا تَوَهَّمتُ إلّا أنَّهُم سَبیُ الرُّومِ!》
♦️ای یزید ! خدا تو را لعنت کند!
آیا خاندان پیامبرت را می کُشی و فرزندانش را اسیر می کنی؟!
به خدا سوگند ، من جز این خیال نکردم که آنان اسیران رومند.
یزید عصبانی شد و خطاب به مرد شامی گفت :
📋《وَالله ِ لَاُلحِقَنَّکَ بِهِم》
به خدا سوگند ، تو را نیز به آنان ملحق می کنم.
📋《ثُمَّ اَمَرَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ》
♦️سپس یزید فرمان داد تا گردن آن مرد شامی را بزنند و این چنین هم شد.(۳)
یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به او فرموده بود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛
📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》
♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!
آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود :
📋《لَقَد أشَارَ عَليكَ هَؤُلاء بِخَلافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَليهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَانَّهُم قَالوا لَه : أرجِه و أخَاه، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنا، وَ لِهَذَا سَبَبُ》
♦️اهل مجلس تو به تو اشاره اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند :
موسى را با برادرش نگاه دار!
ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره اى كه اينها كردند داراى سببى است!
یزید پرسید : به چه سبب؟
امام باقر(ع) فرمود :
📋《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لَرُشدةِِ و هَؤلاء لغَيرِ رُشدةِِ!
وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولادَهُم إِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاء!》
♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت!
آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۴)
📚منابع :
۱)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۳۰۹
۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۸۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۷
۴)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
منبع: اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
حضرت
#امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham