🔰 انجمن حجتیه
✅ ابعاد فکری و اعتقادی انجمن حجتیه
″توجيه عدم مبارزه″
۴- تقليد
از دیگر دلایلی که انجمن برای سکوت خود و عدم شرکت در مبارزات و سکوت در قبال جنایات رژیم پهلوی میآورند بحث مرجعیت است. میگویند که ما مقلد فلانی
هستیم و ایشان به مبارزه حکم ندادند.
سید عباس نبوی در این باره میگوید:
انجمنیها از اسم امام می ترسیدند همیشه میگفتند اسم امام را مطلقاً نبرید خودشان هم نمیبردند. به یاد ندارم آن زمان که امام به عنوان امام مطرح شد، افرادی که من از بدنه این جریان می شناسم هیچ وقت نام او را به عنوان امام ذکر کرده باشند. همیشه تعبیر به آقای خمینی می کردند. در بیشتر جلساتشان در تهران برنامه ای کلی داشتند. ساواک از آنها خواست آقا مرجعی را که میخواهی به مردم معرفی کنی از ایران بیرون ببرید و این که آقای خمینی را معرفی نکنید؟
آقای احمدزاده این مطلب را بهتر بازگو می کند:
مصادف با فوت آیتالله حکیم بود. شاه تلگرافی به مرحوم آیتالله خوبی زد و به ایشان تسلیت گفت، در واقع با این کار میخواست مرجعیت را از ایران به نجف پاس بدهند. هر چند آن روز عده ای در خانه شیخ
محمود حلبی نشسته بودند، صدای زنگ تلفن لحظه ای قطع نمیشد و از شیخ محمود میپرسیدند که مرجع کیست؟
آقای حلبی نیز به همان شیوه مرجعیت را به خارج از ایران محول میساخت من هم گفتم:
مردم به مرجعی نیاز دارند که.... یک مرتبه آقای حلبی بطور بی سابقه ای به من گفت: من میفهمم که تو طرفدار آقای خمینی هستی و خبر دارم که در نهضت روحانیت از ایشان طرفداری میکردهای و حالا هم منظور تو را درک میکنم. اصلاً در خانه من جای این حرفهای سیاسی نیست. من هم قدری تند جواب ایشان را دادم و این آخرین دیدار بنده قبل از رفتن به زندان در سال ۱۳۵۰ بود. قابل توجه است که تقلید را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
تقلید ممنوع و
تقلید مشروع که در برخی از موارد نیز واجب میشود یک نوع تقلید است که به معنای
پیروی کورکورانه از محیط و عادت است که ممنوع است.
اخیراً بعضی از مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند میگویند، میگردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا سر بسپاریم میخواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده است سر سپردن نیست، چشم باز نگه داشتن است. تقلید اگر شکل
سرسپردگی پیدا کرد هزارها
مفاسد پیدا میکند...
دانش تشخیص بسیاری از اعمال و خلافکاریها را خداوند در فطرت همه افراد بشر قرار داده و اگر کسی بگوید جاهل بر عالم بحثی نیست، ما دیگر نمیفهمیم شاید تکلیف شرعی چنین و چنان اقتضا کرده باشد و مثال اینها این شریک جرم است و
اگر مرجعی هر راه خطایی رفت او هم دنبالش می رود این
مفسده ایجاد میکند.
البته گاه مسأله را به گونهای دیگر طرح مینمایند که یک حکم داریم و یک موضوع
(یا همان مصداق حکم) به طور مثال حکم این است که با
طاغوت مبارزه کنید و مصداق آن رژیم پهلوی، آنگاه میگفتند:
تعیین حکم با مرجع است و تعیین مصداق با مقلد و مرجع کاری با مصداق نداشته باشد و اگر هم داشت مقلد ملزم به اطاعت نیست و بدین وسيله عدم شرکت خود در مبارزات را توجیه میکردند. میگویند ما که حکم نداریم در سال ۱۳۴۲ با آمریکا مبارزه کنید بر این دلیل چندین اشکال وارد است:
اول اینکه اگر به عهده شماست چگونه است که مبارزه را تشخیص ندادید حال آن که بخش زیادی از
مراجع تشخیص دادند.
دوم اینکه وظیفه مرجع را اشتباه فهمیدهاند. در این مورد حضرت امام خمینی در بحث پیرامون روایت
«الفقها امناء الرسل...» میفرمایند: «به حکم عقل و ضرورت ادیان هدف بعثت و کار انبیاء تنها مسألهگویی و بیان نیست... در حقیقت مهمترین وظیفة انبياء برقرار کردن نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد... بنابراین
الفقها امنا الرسل يعنى کلیه اموری که به عهده پیامبران است. فقهای عادل موظف و مأمور انجام آنند.»
امام در بخش دیگری میفرمایند:
«اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور نکند که آخوندها در گوشه نجف
یا قم دارند احکام حیض و نفاس میخوانند و کاری به سیاست ندارند و باید سیاست از دیانت جدا باشد. این را که باید دیانت از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند استعمارگران گفته و شایع کرده اند. لذاست که وظیفه فقها این نیست که مسأله بگویند و کنار بنشینند، بلکه خود مجری هستند و بایستی وارد مصداق به ویژه در چنین مسایلی گردند.»
و
سوم در ملاکهای اعلمیت مراجع بحث دانایی به مسایل اجتماعی و سیاسی هم میباشد؛ چرا که اینها جزو اسلام است و اگر مرجعی فاقد چنین شرطی باشد اصولاً در بحث اعلمیت ایشان شک و تردید است.
ادامه دارد...
#فرقه_ضاله_حجتیه
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel