هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
خواهــر شــاه بــرای ازدواج بــا یکــی از شــاهزاده های اروپایی بــه خارج از کشــور ســفر کرده بود.این ازدواج برای ملت شیعه کسر شأن بودو سروصدای زیادی داشت. در همــان ایــام آقــارفــت منبر.بعد بســم الله گفــت:»آهای مــردم، همه میداننــد حضرت صمصام مجرداســت و تاکنون کســی را به همســری انتخــاب نکرده اســت.از طرفی میبینیــم دختررضاخان بــرای ازدواج بـا اجنبیهــا عزم فرنگ کــرده.آخرانصاف کجاســت؟ازقدیم گفته اند چراغــی کــه به خانه رواســت به مســجد حرام اســت.مگرمــن در ایران نبودم که ایشان برای ازدواج برود خارج از کشور؟« مــردم زیرلب میخندیدند.از آنطرف هرلحظه میترســیدند ســاواک برای گرفتن سید بیاید و عده ای از پامنبریها را هم با خودببرد. 👳 @mollanasreddin 👳