☀️۱۴) الف. امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خویش فرمودند:
... برخى ایمان در دلها برقرار است، و برخى دیگر میان دلها و سینهها عاریت و ناپایدار. تا روزگار سرآید [و مرگ در آید]. پس اگر از كسى بیزارید [میخواهید بیزاری و برائت بجویید]، او را واگذارید تا مرگ او را دریابد، آن گاه است که حد و مرز برائت معلوم میشود [که میتوان بیزاری جست یا نه]...
امر ما كارى است سخت، و تحمّل آن دشوار، كسى آن را بر نتابد جز بنده مؤمنی که كه خدا دل او را به ایمان آزموده. و حدیث ما را فرا نگیرد جز سینههاى امانتدار، و خردهاى بردبار.
مردم! از من بپرسید پیش از آنكه مرا نیابید، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمین مىدانم، پیش از آنكه فتنهاى- پدید شود- كه همچون شتر بى صاحب گام بردارد، و مهار خود پایمال كند و مردمان را بكوبد و بیازارد، و عقل صاحب خردان را ببرد- و در حیرتشان گذارد.
📚نهجالبلاغه، خطبه۱۸۹ (با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص۳۰۶)
☀️ب. از امام باقر ع روایت شده است:
جماعتی به حضرت علی ع گفتند: یا امیرالمومنین! ای کاش به ما چیزی نشان میدادی که با آن درباره آنچه رسول الله ص درباره مقام شما فرموده دلمان مطمئن می شد.
فرمود: اگر شما چیز عجیبی از عجایب مرا میدیدید کافر میشدید و میگفتید که این ساحری دروغگو و کاهن است؛ و تازه، این بهترین سخنان شما [درباره من] میبود.
گفتند: هیچیک از ما نیست مگر اینکه می داند تو میراثبرِ رسول الله ص هستی و علم او به تو رسیده است.
فرمود: علمِ عالم شدت و حدت دارد و کسی تحملش را ندارد مگر مومنی که خداوند دل او را برای ایمان آزموده و با روح خود وی را تایید کرده باشد ...
📚الخرائج و الجرائح، ج2، ص862
☀️ج. مثیم تمار میگوید: یکبار در بازار بودم که اصبغ بن نباته نزدم آمد و گفت: وای میثم! الان از امیرالمؤمنین ع حدیث صعب و دشواری شنیدم اگر واقعا مطلب همان گونه باشد که بیان شد.
گفتم: آن چه بود؟
گفت: شنیدمش که میفرمود: «بدرستی که حدیث ما اهل بیت صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.»
بلافاصله بلند شدم و خودم را به امیرالمؤمنین ع رساندم و گفتم: امیرالمؤمنین! فدایت شوم! اصبغ حدیثی را از شما برایم روایت کرد که سینهام تنگ آمده است.
فرمود: آن چیست؟
به او مطلب را عرض کردم. لبخندی زد و گفت: بنشین میثم! آیا کل علم علماء را میتوان تحمل کرد؟ خداوند متعال به فرشتگانش فرمود: «بهیقین من در زمین خلیفهای خواهم گذاشت...» تا آخر آیه (بقره/۳۰) آیا به نظرت میرسد که فرشتگان تحمل آن علم را داشتند؟
گفتم به خدا سوگند این از آن سنگینتر است.
فرمود: دیگری را از حضرت موسی ع برایت بگویم؛ خداوند تورات را بر او نازل کرد و وی گمان میکرد که در زمین عالمتر از او کسی نیست؛ پس خدا به او خبر داد که در مخلوقاتم از تو عالمتر هم هست، و این در جایی بود که خداوند بر پیامبرش ترسید که مبادا دچار عُجب و غرور شود. پس او از پروردگارش خواست که وی را به سوی آن عالم راهنمایی کند؛ پس خدا بین او و خضر جمع کرد و او کشتی را معیوب ساخت و موسی نتوانست تحمل کند؛ او بچه را کُشت و باز تحملش نکرد؛ او دیوار را برپاداشت و آن را هم تحمل نکرد.
اما مؤمن، همانا پیامبر ما حضرت محمد ص دست مرا در روز غدیر خم گرفت و فرمود: «خدایا هرکس که من مولایش هستم پس علی مولای اوست.» آیا به نظرت مؤمنون این را تحمل کردند، جز کسانی که خداوند آنها از میان مؤمنان عصمت بخشید؟ پس بشارت باد و بشارت، که خداوند شما را به خاطر آنچه از امر رسول خدا ص تحمل کردید به چیزی اختصاص داد که فرشتگانش و پیامبران و مؤمنانش را بدان اختصاص نداد.
📚تفسیر فرات الكوفی، ص55-56
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9314