هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ» اشاره شد که عموما مقصود از آمدن «صاخه» را وقوع قیامت دانسته‌اند؛ و اینکه صاخه یا صدای گوش‌خراش است یا خود همان استماعی است که رخ می‌دهد و هرچه باشد با صدا و شنوایی تناسب دارد. اما چرا از تعبیر «آمدن» برای «صاخه» استفاده کرد نه از تعابیری عام مانند «وقع» یا از تعابیری متناسب با صدا مانند «سمعتم» یا ... ؟ 🌴الف. شاید از این جهت که تعبیر «آمدن» ‌برای جدی گرفتن یک واقعه برای مخاطب اثرگذارتر است، از این رو که نمی‌خواهد فقط بگوید این واقعه رخ می‌دهد بلکه می‌خواهد بفرماید که این واقعه سراغ شما خواهد آمد و گریزی از آن نخواهید داشت. 🌴ب. شاید می‌خواهد بر تغییری که قرار است نسبت به وضع قبل رخ دهد تأکید کند؛ یعنی صرفا یک حادثه رخ نمی‌دهد بلکه وضعیت کاملا جدیدی خواهد آمد که اقتضایش تغییر در همه محاسبات و همه امور است؛ چنانکه در آیات بعد هم سراغ فرار هرکس از نزدیکترین و صمیمی‌ترین نزدیکان خویش می‌رود. 🌴ج. شاید می‌خواهد بر واقعیت خود صاخه (صدای گوش‌خراش) تأکید کند چرا که خود صدا پدیده‌ای است که کاملا با حرکت و آمدن گره خورده است. یعنی اگر تعابیری مثل «سمعتم» می‌آمد تأکید کلام بر مخاطب صدا بود، ولی وقتی تعبیر «جاء» آمد بر اینکه واقعا نفخ صور و صدای حاصل از آن یک واقعیت عینی است و حتما صدایی به سوی شما خواهد آمد تأکید می‌شود، در مقابل اینکه ممکن است برخی گمان کنند اینها صرفا یک تعابیر استعاری است و واقعا برای ورود در عرصه قیامت تغییر خاص عینی و واقعی‌ای در جهان رخ نمی‌دهد. 🌴د. این تعبیر ظرفیت برخی معانی باطنی و تأویلی که برای آیه برشمرده شده را نیز باز می‌کند. اگر یکی از معانی تأویلی این آیه، حضرت امیرالمومنین ع باشد (حدیث۲) آنگاه چه‌بسا می‌خواهد بگوید اگر در دنیا صدای حضرت علی ع در میان هیاهوی غوغاسالاران گم شد وقتی قیامت برپاشود همان وقتی است که تنها صدایی که همه صد و همه فقط بدان گوش می‌سپارند صدای علی ع است چرا که صدای او همان صدای حق محض است و از خود سخنی ندارد؛ و شاید از این روست که محبان علی ع اصل از این صاخه آزاری نمی‌بینند (حدیث۱) چرا که آنها در زندگی دنیا با او مأنوس بوده‌اند و در همین دنیا سخن او برایشان لذت‌بخش‌ترین صداها بوده است. 🌴ه. ... @yekaye