.
3️⃣ ) «لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً»
شبیه این تعبیر که اینجا درباره مقربان آمده است درباره عموم تقواپیشگان به این صورت آمده است (إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً ... لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً: نبأ/31-35) یعنی به جای «لا تَأْثیماً» از تعبیر «لا كِذَّاباً» استفاده شده است.
▪️یک احتمال این است که اساسا «تأثیم» در آیه حاضر همان مصداق «كِذَّاباً» باشد؛ یعنی آنان برخلاف دنیا که دائما از سوی کوتهفکران مورد تکذیب واقع میشدند دیگر در بهشت با هیچ تکذیبی مواجه نخواهند شد؛ چنانکه در نکات ادبی اشاره شد که برخی بر این باورند که گاه برای «کذب: دروغگویی» هم مستقیما تعبیر «إثم» را به کار میرود.
اما یک احتمال قویتر این است که این تفاوت حاوی نکتهای باشد:
🍃الف. تاثیم از ماده «إثم» است که هرچه باشد به یک نحوه تعلل و کمکاری در کار خیر دلالت دارد؛ و این معنا به هیچ عنوان با سابقون بودن (که دلالت بر سبقت گرفتن و پیشتاز بودن دارد) سازگار نیست (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۵۴)؛ پس در مقام شنیدن هم آنها هیچگونه تعلل و کمکاریای ندارند.
🍃ب. گفته شد که از نظر برخی، تاثیم به معنای نسبت دادن گناه به کسی است؛ آنگاه:
🌱ب.۱. چون در آنجا إثم و گناهی در کار نیست میخواهد بگوید کسی به دیگری نسبت إثم و گناه نمیدهد (این شاید رایج ترین قول در میان مفسران باشد؛ مثلا أنوار التنزيل، ج5، ص179؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۲۳)
🌱ب.۲. چون کسی سخنی مشتمل بر گناه نمیگوید کسی به دیگری نمیگوید که مرتکب إثم و گناه شدی (ابنعباس، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص328 )
🌱ب.۳. چهبسا آیه ناظر به این است که بسیاری از مومنان (إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ؛ مطففین/29) و بلکه مقربان (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِک، انعام/۱۰ و رعد/۳۲؛ وَ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ، حجر/11 و یس/۳۰) در دنیا دائما مسخره میشدند؛ و نهتنها خوبیهایشان دیده نمیشد بلکه متهم به رذالت و بدکاری میشدند (وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ، هود/۲۷؛ قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ، شعراء/۱11)؛ خداوند میفرماید در بهشت دیگر چنین خبری نیست و کسی به اینان چنین نسبتی نمیدهد.
🍃ج. اگر تأثیم چنانکه در
تدبر ۱ گذشت ناظر باشد به کمکاری و قصور، و نشنیدن تأثیم اشاره باشد به در امان بودن آنان از حیثیت کمکاری و قصور در شنیدن مطالب؛ یعنی این گونه نیستند که از دریافت آنچه سزاوار شنیدن است قصوری داشته باشند و همه مطالب را آن گونه که حقش است دریافت میکنند؛ و اگر این آیه نیز چنانکه در
تدبر ۲ گذشت ناظر به تجسم اعمال دنیوی مقربان باشد؛ آنگاه:
🌱ج.۱. واضح است که از شنیدن سخن لغو وبیحاصل اجتناب کردن (یعنی کنترل گوش به نحو سلبی) بسیار دشوارتر است از فروگذار کردن هر سخنی که باید شنیده شود و حق هر مطلبی را ادا کردن. به تعبیر دیگر، اگرچه حفظ زبان و گوش از حرفهای بیهوده کار سختی است، ولی کسی که صرفا اهل احتیاط و تقوی و خویشتنداری باشد میتواند مانع این خطای زبان و گوش خود شود؛ اما اینکه انسان به تشخیصی برسد که علاوه بر اینکه بیهوده سخن نگوید و نشنود، در هر موقعیتی هر سخنی را که لازم است حتما بگوید و بشنود کاری است که ظاهرا جز از آنانکه خداوند آنان را خالص کرده باشد برنمیآید. از این رو همه بهشتیان چون اهل تقوا بودهاند از سخنان بیهوده دورند؛ اما اینکه هر سخنی هم که برای انسان لازم است حتما شنیده باشند و این وضع در قیامت برایشان مجسم شود شاید فقط وصف مقربان باشد.
🌱ج.۲. تاثیم نشنیدن چهبسا به معنای سلب سلب باشد، که ایجاب میشود؛ یعنی همه حقیقت را شنیدن؛ و این یعنی به آخرین مراتبی که انسان در سیر الی الله میتواند برسد رسیدن؛ که این وصف مقربان است نه همه بهشتیان.
🍃د. احتمال دارد این آیه ناظر باشد به خوردن شرابی که در آیات قبل اشاره شد و از این جهت شبیه باشد به آیه «يَتَنازَعُونَ فيها كَأْساً لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيمٌ» (طور/23) یعنی آن شرابی که در آنجا می نوشند همچون شرابهای دنیوی نیست که نوشیدنش لغو و گناه باشد ویا منجر به رفت و برگشت سخنان لغو و گناه بین آنان شود.
🍃ه. چهبسا کلمه «إثم» در اینجا اشاره به مطلق امر باطل باشد یعنی هیچ کلام باطلی بین آنان رد و بدل نمی شود.
🍃و. ...
@yekaye