. 1️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» تردید افکنی‌ای که بارها در قرآن کریم از سوی منکران معاد مطرح شده است -در حدی که جستجو شد- با این چند بیان بوده است: ▪️أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ (رعد/۵) ▪️وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً (اسراء/49 و 98) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (مومنون/82؛ صافات/16؛‌واقعه/47) ▪️وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (نمل/67) ▪️وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ (سجده/10) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدينُونَ (صافات/53) ▪️أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ (مومنون/35) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعيدٌ (ق/3) ▪️يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ؛ أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (نازعات/10-11) ▪️وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ (سبأ/7) ▪️وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ (یس/78) ▪️أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ؛ بَلى‏ قادِرينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (قیامت/3-4) ▪️وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (مریم/66) 🤔در این میان، غیر از مورد اخیر که صرفا به زنده شدن بعد از مرگ اشاره کرده، آنچه در تمام موارد دیگر مشاهده می‌شود این است که علت اصلی این انکار را این دانسته‌اند که انسان «خاک» (تُراباً) و «استخوان» (عِظاماً) و «پوسیده» (رُفاتاً؛ رَميمٌ؛ عِظاماً نَخِرَةً) و کاملا متلاشی (مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ) و در زمین گم (ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ) می‌شود. 📝در واقع افق نگاه اینان به انسان افقی کاملا ماتریالیستی است؛ و جالب اینکه حتی به «مشتی گوشت و پوست شدن» هم اشاره‌ای نکردند شاید بدین جهت که بالاخره در گوشت و پوست سلول زنده هنوز احساس می‌شود و آنان افق تحلیلشان از زندگی همین زندگی زیست‌شناختی دنیوی است. 💢در واقع کسی که منکر حقیقت داشتن ماوراء می‌شود حقیقت «خود» را هم بیش از «خاک» نمی‌بیند؛ لذا «مردن» را صرفا «تبدیل شدن به خاک و استخوان» می‌شمرد؛ افق نگاه و آرزوهایش کوچک می‌شود و امیدی به حیاتی برتر از این زندگیِ پر از رنج ندارد. 📝نکته تخصصی قبلا بارها بر این مساله تاکید شد که نظریه داروین شاید درباره بُعد مادی ما درست باشد (یعنی محال نیست که بعد مادی ما در سیر تکانل داروینی ایجاد شده باشد)، اما مشکلش این است که بُعد دمیده شدن روح را کاملا ندیده می‌گیرد و در نتیجه حقیقت انسان در حد خاک (فقط عناصر مادی) می‌بیند؛ و کسی که انسان را این گونه دید، مرگ را پایان کار می‌شمرد و برای بعد از آن کاری نمی‌کند؛ و کسی که چنین شد جهنمی خواهد شد. @yekaye