♠️ فاطمه (س) اشک علی (ع) را بر صورت خویش می‌کشد قالتِ الزهراءُ سلامُ اللهِ علیها: «یا اباالحسنِ، انّی سَمِعتُ ابی یَقُولُ: الدَّمعةُ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِ و إنَّ القَبَرَ لایکونُ روضةً مِن ریاضِ الجنّةِ إلّا أنَّ العبدَ بَکی مِن خیفَةِ الله وَ قَد عَلِمَ العزیزُ الجبّارُ أنیّ بَکیتُ خوفاً بِهذِه الّدُموعِ.» فَبَکی علّیٌ علیه‌السلام فَجَعلت فاطمةُ تَأخُذُ مِن دُموعِه و تَمسَحُ بِه وَجهَهَا، ثُمّ قالت: «یا اَبَاالحَسن، لَو بَکی مَحزُونٌ فی امّةٍ لَرَحِمَ اللهُ تِلکَ الاُمّةٍ و إنّک لَمَحزُونٌ یَا بن عَمّی و قَد مَسَحتُ بِها وَجهی طَمَعاً لِلرَّحمةِ.» حضرت زهرا علیهاسلام فرمودند: «ای ابالحسن از پدرم شنیدم، اشک، آتش غضب پروردگار را خاموش می‌کند و قبر باغی از باغ‌های بهشت نمی‌گردد مگر اینکه بنده از ترس و خوف الهی بگرید و پروردگار عزتمند و جبار می‌داند من با این اشک‌ها به خاطر ترس از او گریستم.» علی علیه‌السلام گریست و فاطمه عليهاسلام با دست خویش اشک‌های او را گرفته و به صورت خود می‌کشید، سپس عرضه داشت: «ای ابالحسن اگر محزون و اندوهگینی در امتی بگرید، خداوند بر آن امت رحم می‌کند و همانا ای پسر عمو! تو اندوهگین هستی و من اشک‌های تو را به خاطر طمع به رحمت الهی بر صورت خویش کشیدم.» 📚منبع بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی، صفحه ۷۹۶ فاطمیه مأثور، حجة الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۱۰