eitaa logo
مداح اهلبیت(ع)حاج یوسف ارجونی
486 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ گریه پیامبر(ص) بر مصائب حضرت زهرا(س) شيخ طوسى در امالى به سندش از عبد اللَّه بن عبّاس روايت كرده: هنگامى كه وفات پيغمبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نزديك گرديد آن حضرت به قدرى گريست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد: يا رسول اللَّه! چرا گريه مى‏‌كنى؟ فرمود: «براى ذرّيّه و فرزندانم و آن ستم‌هايى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ايشان مى‏‌رسد، مى‌‏گريم. گويا مى‏‌بينم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى‏‌زند: يا ابتاه! احدى از امّت من به فرياد او نمى‏‌رسد.» وقتى فاطمه اين مطلب را شنيد، گريان شد. پيغمبر اكرم به وى فرمود: «دخترم، گريان مباش!» فاطمه گفت:«پدر جان! من براى ظلم‏‌هايى كه بعد از تو خواهم ديد گريه نمى‌‏كنم، بلكه براى فراقت اشك مى‌‏ريزم.» پيغمبر فرمود: «دخترم، مژده باد تو را! زيرا تو اوّلين كسى هستى كه در ميان اهل بيتم به من ملحق خواهد شد.» 📚منبع زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الانوار، علامه مجلسی، ص ۵۷۳
📢 گریه پیامبر (ص) برای خانواده خود امام علی(ع) فرموده است: روزی من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) نزد رسول خدا(ص) بودیم. حضرت نگاهی به ما کرد و گریه کرد. عرض کردم چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: «بخاطر آنچه پس از من بر سر شما می‌آید.» عرض کردم: بر سر ما چه می‌آید؟ فرمود: «من بخاطر شمشیری که بر سر تو می‌خورد، ضربه سیلی که به صورت فاطمه(س) اصابت می‌کند، خنجری که بر ران پای حسن(ع) می‌خورد و زهری که به او می‌نوشانند و کشته شدن حسین(ع) گریه می‌کنم.» با شنیدن این حرف خانوادگی باهم گریه کردیم. به آن حضرت عرض کردم: ای پیامبر! انگار خدا ما را فقط برای بلا آفریده. فرمود: «ای علی! تو را بشارت می‌دهم به این که خداوند به عهده‌ی خود گرفته است که تو را جز مومن دوست نداشته باشد و جز منافق کینه‌ی تو را به دل نگیرد.»(۱) 📚منبع الدمعة الساكبة، بهبهانی، گریه برای یک خانواده، ص ۱۰۰ (۱) امالی، شیخ صدوق؛ ص ۱۹۷
🔳 روضه حضرت زهرا (س) از زبان رسول خدا (ص) عمران نخعی از نوفلی، از حسن بن علی بن ابی حمزه، از پدرش از سعید بن جبیر از ابن عباس که گفت: رسول خدا(ص) نشسته بود که حسن آمد. پیامبر(ص) چون او را دید گریست .سپس فرمود: «پسرم! نزد من بیا.» سپس حسین آمد… سپس فاطمه… آنگاه امیر المؤمنین(ع)… اصحاب، علت را پرسیدند. پیغمبر(ص) به آنان پاسخ داد. ازجمله فرمود: «اما دخترم فاطمه، او سرور زنان عالمیان است. وقتی او را دیدم به یاد آوردم که پس از من با او چه خواهند کرد. گویی می‌بینم که خواری وارد خانه‌اش شده، حرمتش شکسته شده، حقش غصب شده، ارثش منع، پهلویش شکسته، جنینش سقط شده و فریاد می‌زند: یا محمد! اما پاسخ نمی‌شنود، فریاد استغاثه سر می‌دهد اما کسی به یاری‌اش نمی‌رود. او همچنان محزون،غمگین و گریان است.» «او پس از آن که در روزگار پدرش عزیز و گرامی بود، خودش را خوار می‌بیند. او اولین فرد اهل بیت من است که به من ملحق می‌شود. او محزون، اندوهگین، مغموم ، مغصوب و مقتول به نزد من می‌آید.» در این هنگام رسول خدا(ص) می‌گوید: «خداوندا! کسی را که بر او ستم کرد لعنت کن و کسی را که حقش را غصب کرد عقوبت فرما و کسی را که او را خوار کرد خوار و ذلیل نما و کسی که به پهلویش زد تا فرزندش را سقط کرد برای همیشه در آتش جهنم مخلد کن در این هنگام ملائکه می‌گویند: آمین.» —————————- علامه مجلسی به هنگام نقل این حدیث می گوید: صدوق در امالی به اسناد معتبر از ابن عباس روایت کرده… برخی در وصف این سند گفته اند: گویا موثق است. زیرا در توثیق و تضعیف عبدالله بن عبدالرحمن اصمّ اختلاف دارند. 📚منبع فرائد السمطین، ابراهیم جوینی، ج۲، ص۳۴ امالی، شیخ صدوق، ص۱۰۹_۱۰۱ اثباة الهداة، شیخ حر عاملی، ج ، ۱ص۲۸۰ رنج های حضرت زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی
📣 اهمیت فدک ابن ابى الحدید مى‌گوید: من به یکى از متکلمان امامیه، به نام «على بن نقى» گفتم: دهکده فدک آن چنان وسعت نداشت و سرزمین به این کوچکى که جز چند نخل بیشتر در آن جا نبود، این قدر ارزش نداشت که مخالفان فاطمه در آن طمع ورزند! او در پاسخ من گفت: تو در این عقیده اشتباه مى‌کنى. شماره نخل‌هاى آن جا از نخل‌هاى کنونى کوفه کمتر نبود. بطور مسلم، ممنوع ساختن خاندان پیامبر(ص) از این سرزمین حاصل‌خیز، براى این بود که مبادا امیرمؤمنان(ع) از درآمد آنجا براى مبارزه با دستگاه خلافت کمک بگیرد. از این رو، نه تنها فاطمه(س) را از فدک محروم ساختند، بلکه کلیه بنى‌هاشم و فرزندان عبدالمطلب را از حقوق مشروع خود، یعنى خمس غنائمى که سپاهیان اسلام در زمان خلفاء به دست مى‌آوردند، هم بى نصیب نمودند 📚منبع شرح نهج البلاغهُ ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۶
♠️ فاطمه (س) اشک علی (ع) را بر صورت خویش می‌کشد قالتِ الزهراءُ سلامُ اللهِ علیها: «یا اباالحسنِ، انّی سَمِعتُ ابی یَقُولُ: الدَّمعةُ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِ و إنَّ القَبَرَ لایکونُ روضةً مِن ریاضِ الجنّةِ إلّا أنَّ العبدَ بَکی مِن خیفَةِ الله وَ قَد عَلِمَ العزیزُ الجبّارُ أنیّ بَکیتُ خوفاً بِهذِه الّدُموعِ.» فَبَکی علّیٌ علیه‌السلام فَجَعلت فاطمةُ تَأخُذُ مِن دُموعِه و تَمسَحُ بِه وَجهَهَا، ثُمّ قالت: «یا اَبَاالحَسن، لَو بَکی مَحزُونٌ فی امّةٍ لَرَحِمَ اللهُ تِلکَ الاُمّةٍ و إنّک لَمَحزُونٌ یَا بن عَمّی و قَد مَسَحتُ بِها وَجهی طَمَعاً لِلرَّحمةِ.» حضرت زهرا علیهاسلام فرمودند: «ای ابالحسن از پدرم شنیدم، اشک، آتش غضب پروردگار را خاموش می‌کند و قبر باغی از باغ‌های بهشت نمی‌گردد مگر اینکه بنده از ترس و خوف الهی بگرید و پروردگار عزتمند و جبار می‌داند من با این اشک‌ها به خاطر ترس از او گریستم.» علی علیه‌السلام گریست و فاطمه عليهاسلام با دست خویش اشک‌های او را گرفته و به صورت خود می‌کشید، سپس عرضه داشت: «ای ابالحسن اگر محزون و اندوهگینی در امتی بگرید، خداوند بر آن امت رحم می‌کند و همانا ای پسر عمو! تو اندوهگین هستی و من اشک‌های تو را به خاطر طمع به رحمت الهی بر صورت خویش کشیدم.» 📚منبع بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی، صفحه ۷۹۶ فاطمیه مأثور، حجة الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۱۰
🔲 بیت الاحزان حضرت صدیقه‌ی اطهر (س) پیوسته می‌گریست و از ستم و کینه‌توزی و دشمنی که نسبت به آن حضرت شده بود شکایت می‌فرمود. بزرگان و سردمداران(۱) مدینه از امیرمؤمنان (ع) درخواست کردند، آن حضرت را تسلی داده و آرام کنند و اگر نمی‌پذیرند حداقل یا شب گریه کنند یا روز(۲) امیرمؤمنان(ع) مطلب را با حضرت صدیقه اطهر(س) در میان گذاردند حضرت فرمودند: «یا اباالحسن(ع) ماندنم بین اینان اندک است. از گریه برای پدرم دست بر نمی‌دارم نه شب و نه روز.» امیرمؤمنان(ع) نیز ممانعتی از گریه آن بزرگوار نفرمود. ولی اطاقکی از چوب خرما در بقیع ساختند و آنرا «بیت الاحزان» نام نهادند. بامداد هر روز حضرت زهرا(س) با فرزندانش به آنجا می‌رفتند و تا شب هنگام در آنجا می‌ماندند. امیرمؤمنان(ع) نزد آنان می‌رفت و باهم به خانه باز می‌گشتند(۳) 📚منبع مقتل، مقرم، بیت الاحزان، ص ۲۲۸ (۱) اصول کافی(در حاشیه مرآة العقول)، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۸۲ (۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۸۷ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰، ص ۵۱