ما معمولا از آدم‌هایی که اصطلاحاً گیر می‌دن خوشمون نمیاد، آخه کی از کسی که انتقاد می‌کنه، چالش پیش میاره، مخالفت می‌کنه، نظری میده که ما دوست نداریم و جنبه‌هایی از موضوع رو جلوی چشممون میاره که شاید خیلی ام دوست نداشتیم یادمون بیاد، خوشش میاد؟!؟ درسته که لحن گوینده و رابطه بین ما در پذیرفتن حرف و نظرش و اینکه اصلا اجازه داره نظری بده تاثیر داره و قرار نیس هرکس از راه رسید به مرزهای ما تجاوز کنه، نظری بده و نظرش برای ما پذیرفتنی و موثر باشه، اما تا حالا از نگاه اون آدمی که نمی‌تونه به راحتی وِل کنه و به جاش کلنجار می‌ره، دعوا می‌کنه، پذیرفته نشدن و رد شدن رو به جون می‌خره ولی همیشه حضور داره به ماجرا نگاه کردید؟ این آدم به دلایل مختلف که حتی ممکنه پاتولوژیک باشه ما رو دوست داره، براش مهمیم و دلسوز ماست... اما همین آدم‌ها ممکنه در مورد ما و یا دیگران به جایی و به حدی از ناامیدی برسن که کنن و یهو به خودمون میایم و می‌بینیم دیگه وقتی چیزی پیش میاد زیاد کاری بهمون ندارن، موافقت می‌کنن یا چیزی نمی‌گن و می‌گذرن اما درواقع دیگه اون ارتباط قوی و عمیق رو با ما ندارن و ما براشون کمرنگ شدیم... قدر این آدما رو بدونید، به ما ربطی نداره چرا انقدر براشون مهم هستیم، از همین حس لذت ببریم و به جای انکار و مقاومت، مدیریتش کنیم... @zamanetafakor